

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا…پيامبر (ص) از ديد نزديكانش
پيامبر (ص) از ديد نزديكانش
پیش از این که وقایع جزئی و تفصیلی دربارۀ اخلاق آنحضرت نوشته شوند، گفتارها و اظهارات افرادی که سالیان دراز در محضر ایشان بودند و از تک تک حروف دفتر اخلاق و عادات ایشان آگاهاند، نوشته میشود. هیچکس بیشتر از همسر، از عادات و اخلاق آدمی آگاه نیست. حضرت خدیجه کبری که مدت بیست و پنج سال پیش از بعثت و بعد از بعثت رفیقۀحیات ایشان بود، در دوران آغاز وحی با این الفاظ ایشان را تسلی خاطر میداد:
«هرگز چنین نیست، سوگند به خدا! خداوند هیچگاه شما را اندوهگین نمیکند. شما صلۀ رحم میکنید. بار وامداران را بر دوش میکشید، به مستمندان کمک میکنید، از مهیمانان پذیرایی و میزبانی میکنید، از حق حمایت میکنید و در مشکلات و مصیبتها مردم را یاری میرسانید».
از میان ازواج مطهرات، هیچکس به اندازۀ أم المؤمنین حضرت عایشه اوصاف آنحضرت را بهطور مفصل و مشروح بیان نکرده است. وی اظهار میگوید:
«پیامبر اکرم از هیچکس بدگویی نمیکردند. در مقابل بدی، بدی نمیکردند بلکه گذشت و عفو میکردند. هرگاه بین دو امر به ایشان اختیار داده میشد، امر آسان را اختیار میکردند به شرطی که گناهی در آن نبود و گرنه از آن بسیار دور میشدند. از احدی برای شخص خود انتقام نگرفتند. لکن کسی که برخلاف احکام الهی عمل میکرد، به فرمان خداوند از وی انتقام میگرفتند.
(یعنی از جانب خداوند به موجب احکام الهی ایشان بر وی حد جاری میکردند) هیچگاه مسلمانی را با نام وی مورد لعنت قرار ندادند و هیچگاه غلام، کنیز، زن و حیوانی را با دست خود نزدند. درخواست احدی را رد نکردند به شرطی که آن درخواست غیر جایز نبود. هنگامی که وارد خانه میشدند، بینهایت خندان و متبسم بودند. در میان دوستان پاهای خود را دراز نمیکردند و نمینشستند. شمرده، شمرده سخن میگفتند بهطوری که اگر کسی میخواست یاد بگیرد یاد میگرفت».
حضرت علی از تربیتیافتگان آنحضرت است و از آغاز بعثت تا آخر حداقل بیست و سه سال در محضر ایشان بود. یک بار حضرت حسین از وی دربارۀ اخلاق و عادات آنحضرت پرسید، حضرت علی در پاسخ وی چنین اظهار داشت:
«ایشان همواره متبسم، خوشخوی و مهربان بودند. بدخوی و تنگدل نبودند. بر هر سخنی پرخاش نمیکردند. سخن بدی بر زبان نمیآوردند، بر چیزی خرده نمیگرفتند. اگر امری را نمیپسندیدند، دربارۀ آن مسامحه میکردند. اگر کسی امید و آرزویی داشت و به محضر ایشان حاضر میشد، نه او را مأیوس میکردند و نه اظهار اجابت میکردند یعنی صریحاً انکار و یا رد نمیکردند، بلکه سکوت اختیار میکردند و کسانی که با مزاج و طبع ایشان آشنا بودند، از ظاهر ایشان منظور و مقصود ایشان را درک میکردند. سه چیز را از خود دور کرده بودند: بحث و جدال، صحبت بیش از حد نیاز و مشغولشدن در کارهای بیهوده».
در بارۀ دیگران نیز از سه چیز دوری میکردند: از هیچکس بدگویی نمیکردند، از احوال خصوصی دیگران تجسس نمیکردند و بر دیگران خرده نمیگرفتند. سخنانی میگفتند که نتیجه خوب و مفیدی در آنها بود. هنگامی که تکلم میکردند، صحابه کرام چنان خاموش میشدند و سرها را پایین میبردند که گویا بر سرهای آنان پرندگانی نشسته است. وقتی ایشان سکوت میکردند، صحابه با یکدیگر سخن میگفتند. اگر کسی در محضر ایشان سخن میگفت، تا وقتی سخنش را تمام نمیکرد، آنحضرت خاموش میشدند و به سخنش گوش میدادند. هنگامی که مردم در حین گفتگو و تکلم میخندیدند، ایشان نیز تبسم میفرمودند و بر آنچه مردم اظهار تعجب و شگفتی میکردند، ایشان نیز تعجب میکردند. اگر تازه واردی آداب کلام را رعایت نمیکرد، ایشان تحمل میکردند. شنیدن تعریف و تمجید خود را از زبان دیگران نمیپسندیدند. ولی اگر کسی از احسان و انعام ایشان سپاسگزاری و تشکر میکرد، میپذیرفتند. تا وقتی که گوینده خودش کلام خود را به پایان نمیبرد، کلام وی را قطع نمیکردند.
بینهایت فیاض، بینهایت راستگو، بینهایت خوشخوی و بینهایت خوشمجلس بودند. اگر کسی ناگهان ایشان را زیارت میکرد، مرعوب میشد، ولی به تدریج که بیشتر آشنا میشد محبت ایشان در دلش جای میگرفت».
هند ابن هاله که گویا در آغوش ایشان تربیت شده بود، اظهار میدارد:
«آن حضرت خوشخوی بودند، بدخوی نبودند، اهانت به احدی را روا نمیداشتند. در مقابل مسایل کوچک و معمولی تشکر میکردند. بر هیچ چیزی خرده نمیگرفتند. هر نوع طعامی که به محضرشان تقدیم میشد، تناول میکردند و خرده نمیگرفتند. اگر کسی در مقابل امر حقی مخالفت میکرد، آنحضرت خشم میگرفتند و از حق، کاملاً حمایت میکردند. ولی هیچگاه برای مسایل شخصی خویش خشم نگرفتند و از هیچکس برای خود انتقام نگرفتند».
درود الله (ج)، ملائك و مؤمنان باد بر آن رسول مكرم !
نتحدث عنه'پيامبر (ص) از ديد نزديكانش '
اكتب أفكارك
شارك أفكارك حول هذا المقال معنا