

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
So turn your face towards the pure religion of God!اُم المؤمنين اُم سلمه (رض)
اُم المؤمنين ام سلمه (رض)
پیغمبر خدا، با ام سلمه ازدواج کرد و نامش هند دختر ابیامیه بود، تاریخ اسلامی برای این زن خاطرۀ بزرگی را در صفحات خود به یادگار گذاشته است. چرا که او از جمله زنان مشهور، باایمان و جانبازی بود که در پشت جبهه مجاهدین در جنگ احد خدمت میکرد، او دارای عقلی درخشان و نظری درست بود، حوادث بسیار زیادی را در راه آرمان اسلامی اش دید، اما هیچگاه این صدمات او را از پای درنیاورد، بلکه ایمان و استقامت و پایداری او را بیش از حد ساخت.
او به پاس حفظ دین خود همراه همسرش ابوسلمه عبدالله بن عبدالاسد به سرزمین حبشه هجرت کرد، همسرش ابوسلمه پسر عمۀ رسول خدا و برادر رضاعی اش بود.
او مجاهد قهرمانی بود که سختیها و رنجهای زیاد را دید، اما هرگز در مقابل این همه مصائب و مشکلات در راه خدا دلسرد و سست و ناتوان نگردید. در جنگ سرنوشتساز أحد به خوبی از بوتۀ آزمایش درآمد و بسان مردان مخلص و عاشقِ مرگ به جهاد پرداخت تا جایی که به شدّت مجروح گردید و زخمهای خونین برداشت. هنگامی که بهبودی یافت و زخمهایش خوب شد، پیغمبر خدا پرچم جهاد با قوم بنیاسد را بدست او سپرد. سپس به نبرد پرداخت و مبارزه نمود تا این که دوباره زخمهایش عودت کرد و دردش شدت یافت تا جایی که بر بستر افتاد، و آنگاه که در حال احتضار بود، رسول خدا او را عیادت فرمود و در کنارش ماند تا او به جوار رحمت الهی پیوست، و آنگاه رسول خدا با دست مبارکش چشمان او را بست و برای او بهشت طلبید. سپس به امسلمه تسلیت عرض کرد و دست مهر و محبت بر شانههای چهار یتیمش (برّه و سلمه و عمره و درّه) کشید.
از حضرت امسلمه روایت شده است که گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمود: «هیچ مسلمانی به مصیبتی دچار نمیگردد، سپس استرجاع گوید یعنی ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ١٥٦﴾ [البقرة: 156]. بخواند و بگوید: پروردگارا! مرا در مصیبتم پاداش ده و بهتر از دست دادهام به من عطا فرما، مگر این که خداوند بهتر از آنچه که از دست داده است به او عنایت کند».
هنگامی که شوهرش ابوسلمه درگذشت در حالی که او احترام خاصی برای او قایل بود به یاد سخن پیغمبر خدا افتاد و به خود گفت: چه کسی میتواند از ابوسلمه بهتر باشد؟ ابوسلمه مردی بود که به مقام صحابه رسید و در بسیاری از معارک با رسول خداهمراه گشت! اما با همه این خیالات او به دستور رسول خدا عمل نموده و استرجاع گفت و دعا را خواند، لذا خداوند به او پاداشی به مراتب بالاتر و نیکوتر عنایت کرد و با وصلت رسول خدا با او به کمال بزرگی رساند. چرا که پس از تمامشدن زمان عدّه، حضرت مصطفی از او خواستگاری نمود و به او آرامش داد و در پناه خود گرفت به خاطر لطف به او و دلسوزی و رحمت بر فرزندان یتیم برادر رضاعی اش به جهت گرامی داشت، برادر شهیدش تا بعد از او زن و فرزندانش به ذلت و خواری نیفتند.
هنگامی که رسول خدا ج از او خواستگاری نمود، در پاسخ معذرت خواسته و گفت: من زنی سالخورده و مادر تعدادی یتیم و بشدّت غیرتمندم.
سپس رسول خدا سخن او را اجابت کرد و به فرستاده اش گفت که این سخن را به او بگوید: فرزندان یتیم تو را تحت کفالت خود میآورم و از خدا طلب میکنم تا آن وابستگی که به شوهر خود داری از قلبت بزداید، و به سالخوردگی هم توجّهی ننموده و لذا بعد از توافق امسلمه با او ازدواج کرد و به سرپرستی و تربیت یتیمهای امسلمه همت گمارد و در قلب بزرگش آنان را بگونهای جای داد که آنان هرگز احساس نمیکردند که پدرشان را از دست دادهاند، چرا که خداوند به آنان پدری مهربانتر از پدرشان و سروری والاتر از آقایشان که همان رسول مهربان باشد به آنان عنایت فرموده بود. آری، آن رسول مهربان برای هرکسی از جهت آقایی و رحم و شفقت کافی است. ای جوانان، شما را قسم به پروردگارتان به این فتنهگران منافق بگویید در مورد این وصلت و ازدواج چه میگوئید؟ این ازدواج چه پیامی با خود دارد! آیا در این ازدواج لطیفترین و شورانگیزترین مثال برای دستگیری، شهامت و جوانمردی نیست؟ البته این کمترین چیزی است که بتوان با آن سرور عالم هستی، آن رسول و حبیب خدا یعنی محمد مصطفی جرا با آن توصیف کرد.
talking about'اُم المؤمنين اُم سلمه (رض)'
Write your thoughts
Share your thoughts about this article with us