فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
So turn your face towards the pure religion of God!کتابخانه ها در تمدن اسلامی
کتابخانه ها در تمدن اسلامی
نویسنده: مصطفىٰ سباعى متفكر و پژوهشگر نامدار سورى
مترجم: مهران مؤحد
موضوعاتی که ارتباط تنگاتنگی با نهادهای خیریه و علمی در تمدن اسلامی دارند، موضوع کتابخانه ها است. و در صفحات گذشته هم ذکر کردیم که نهادهای علمی و مدارس را غالباً پادشاهان، امیران، ثروتمندان و علماء ایجاد کرده و اموال زیادی را برای توسعه وگسترش آنها به مصرف می رسانیدند. باید گفت که در گذشته ها یعنی زمانیکه ماشین چاپ و تکثیر هنوز اختراع نشده بود وکتابها توسط نسخه برداران تکثیر می شد، قیمت کتاب به حدی بالا بود که طلاب علم یا عالمان فقیر توانایی خریدن آن را نداشتند چه رسد به اینکه کتابخانه ویژه ای در بخش تخصصی خویش ایجاد کنند، در آن زمان کتابخانه ها بر اساس عاطفۀ انسانی و جاذبۀعلمی در جامعه اسلامی ایجاد گردید تا مشکلات مشتاقان علم و دانش را برآورده سازد.
شاید ادبیات عربی غنی ترین ادبیات جهان قدیم باشد که در اشعار و سروده های متعددی کتاب را مورد مدح و ستایش قرار داده و بسان معشوقه ای که مزارش دور بوده و عاشق نمی تواند به آن برسد و همواره دلش به آن بسته و شیدا گردیده است، به آن اشتیاق و علاقمندی نشان داده است. احمد بن اسماعیل می گوید:« کتاب یار شب نشینی است که در زمان شغل، تو را وادار به خواندن می کند، و در زمان نشاط، تو را ترک نمی گوید و همنشینی است که بیش از حد تو را نمی ستاید و دوستی است که فریبت نمی دهد و رفیقی است که خسته ات نمی سازد و نصیحت گریست که تو را نمی لغزاند».
علماء و دانشمندان اسلامی مطالعۀ کتاب را بر مجالست با مردم ترجیح می دادند و أنس با کتاب را بر همنشینی با خلفاء و سلاطین بهتر می دانستند.. محمد بن عبدالملک وزیر ادیب، چند وقتی در خانه اش عزلت گزید،جاحظ به زیارت او آمد و کتاب سیبویه را به عنوان هدیه به ایشان آورد،وزیر، هدیه را گرفت و خیلی خورسند شد و برای جاحظ گفت:«هیچ هدیه ای نزد من محبوبتر از این هدیه نبوده است». یکی از خلفاء، دانشمندی را خواست تا با او شب نشینی کند، زمانیکه خادم خلیفه، خدمت ایشان آمد دید که نشسته و پیرامونش کتاب های زیادی است و سرگرم مطالعه میباشد. خادم برایش گفت: امیر المؤمنین شما را دعوت کرده اند. عالم گفت: برای امیر المؤمنین بگو که من با گروهی از حکماء نشسته و با ایشان صحبت می کنم و هرگاه جلسه پایان یافت خدمت ایشان خواهم آمد. زمانیکه خادم نزد خلیفه برگشت و ما جرا را توصیف کرد خلیفه گفت: وای برتو این حکمائی که نزد او هستند کی ها اند؟ خادم گفت: قسم به خدا ای امیرالمومنین من آنجا کسی را ندیدم. خلیفه گفت: هر طوریکه می شود فوراًاو را احضار کنید. وقتیکه عالم حاضر شد خلیفه او را مخاطب قرار داده وگفت: این حکمائی که تو با آنها جلسه داشتی کی ها بودند؟ عالم گفت: ای امیر المؤمنین آنها همنشینانی اند که گفتار شان ملول آور و خسته کن نیست و در حضور و غیاب، مورد وثوق و اطمینان اند، هرگاه با ایشان خلوت کنی با سخنان دلپذیرشان تمام هموم و غم های تو را بر طرف می کنند و از علم خود وگذشتگان تو را بهرمند می سازند و برایت عقل، ادب،فکر و سیادت می آموزند. هیچگونه شکی بر آنها نخواهی داشت و از معاشرت بد آنها نمی ترسی و از دست و زبان آنها بدی نمی بینی. اگر گویم که آنها مرده اند دروغ نگفته ام اگر گویم زندگان اند سخن ضعیف و بیهوده اي هم نگفته ام. خلیفه دانست که هدف ایشان از حکماء که با ایشان مجالست داشته همانا کتاب های علماء و حکماء می باشد؛ به همین لحاظ بر دیر آمدنش ایراد نگرفت.
صاحب بن عباد، ماندن در پهلوی کتاب وکتابخانه را بر بزرگترین مناصب، در دربار نوح بن منصور سامانی ترجیح داد؛ برای اینکه ایشان شیفتۀکتابخانه خویش بودند و بدون آن نمی توانستند در دربار نوح بروند. وکتابخانه اش هم آنقدر بزرگ بود که نمی توانستند آن را انتقال دهند؛ لذا ماندن در پهلوی کتابخانه را بر مناصب حکومتی ترجیح داد.
با چنین روحیۀ علمی، علماء، ثروتمندان و امیران مسلمان در رابطه با جمع آوری کتابها، شور و شعف زیادی نشان دادند طوریکه هرگونه بلا و مصیبت را تحمل می کردند اما تلف شدن یک کتاب بر ایشان بسیار سخت و گران تمام می شد.
روزی لشکریان بالای خانۀ ابن عمید هجوم برده و پس از، از پا درآوردن بردگان و پاسبانان وارد خانه شدند ابن عمید از آنجا به دارالاماره فرار کرد و لشکریان تمام اموال و دارایی او را به تاراج بردند. وقتیکه دو باره به خانه اش برگشت چوکی ای نیافت تا بر آن بنشیند وکوزه ای نیافت تا با آن آب بنوشد با وجود این همه خسارت ها ،همواره دلش مشغول دفترها وکتاب هایش بود و هیچ چیزی نزد او عزیزتر از کتاب های گوناگونش که در بخشهای مختلف بود و صد شتر آن را حمل می کرد، نبود. روزی ابن عمید خزانه دار کتابخانه را از وضعیت کتابها پرسید او در جواب گفت: هیچ بلائی بر کتاب ها نیامده وکسی به آنها دست نزده است. ابن عمید با شنیدن این سخن خیلی خوشحال شد و برای خزانه دار گفت: گواهی می دهم که مرد بزرگ و پسندیده ای هستی. تمام دارائی هایم که از دست رفت دو باره بدست خواهد آمد جز این کتابها، که هرگاه از دست بروند دو باره بدست آوردن آنها مشکل خواهد بود.
با داشتن چنین روحیه ای بود که مسلمانها بسا اوقات در خریدن کتاب های علمی از خود مؤلفین پس از پایان تأليف با یکدیگر رقابت می کردند.
(حکم) امیر اندلس شنیدکه ابو الفرج اصفهانی کتابی تحت عنوان (الاغانی) تأليف کرده فوراً برای مؤلف مبلغ هزار دینار طلا فرستاد و از او خواست تا نسخه ای از کتابش را به وی بفرستد. اصفهانی نسخه ای از آن را به حَکَم امیر اندلس فرستاد و بدین ترتیب کتاب اغانی پیش از آن که در عراق که زادگاه مؤلف بود خوانده شود، در اندلس خوانده شد.
فرآورد چنین روحیۀ علمی بود که کتابخانه ها در تمام اطراف جهان اسلام گسترش یافت و هیچ مدرسه ای نبود مگر اینکه در پهلویش کتابخانه ای داشت و هیچ دهکده ای نبود مگر این که افراد خیرخواه کتابخانه ای در آن ایجاد کرده بودند و شهرها و پایتخت های اسلامی مملوء از کتابخانه هائی بود که در تاریخ قرون وسطی شبیه و مانند نداشت.
این کتابخانه به دوگونه ایجاد شده بودند:1-کتابخانه های عمومی 2- کتابخانه های خصوصی.
کتابخانه های عمومی را خلفاء، امیران، علماء وثروتمندان ایجاد میکردند و ساختمانهای ویژه ای برای آنها بناء می نمودند و احیاناً آنها را با مساجد و مدارس بزرگ ملحق می ساختند. اما ساختمان کتابخانه های خصوصی شامل اتاق هائی بود که در میان آنها رواق بزرگی قرار داشته و تمام اتاق ها را با هم وصل می نمود. کتابها در الماری های دیواری، چیده می شد و هر اتاق، مخصوص شاخۀ از درخت علم و دانش بود. مثلاً کتاب های فقه در یک اتاق، کتاب های طب در دیگر اتاق، وکتابهای ادبیات در اتاق دیگر و… کتابخانه ها دارای رواق مخصوص مطالعه بودند. همچنان اتاق هایی برای نسخه برداران اختصاص داده شده بود و در برخی از این کتابخانه ها اتاق ویژه ای موسیقی بود که هرگاه مطالعه کنندگان خسته می شدند، به آنجا رفته و به موسیقی گوش می دادند تا دو باره نشاط و قوت خود را تجدید کنند. و اتاق هایی هم برای حلقه های جر و بحث علمی بود که میان مراجعین کتابخانه صورت می گرفت.
تمام این اتاق ها با اثاثیه های مجلل و راحت بخش فرش گردیده بودند و در برخی از آنها غذا و خوابگاه برای غریبه ها تهیه می گردید. گویند که علی بن یحی بن منجم در دهکدۀ کرکر بغداد قصر بزرگی داشت و در آن کتابخانه بزرگی بود که به نام خزانه کتابها یاد می گردید هرگاه کسی برای مطالعه به آنجا از هر شهر و دیاری می آمد مسؤولین کتابخانه اقامتگاه و غذای او را آماده می کردند و تا دلش می خواست آنجا می ماند و علوم و معارف مختلف را می آموخت و تمام این مصارف را علی بن یحی به دوش گرفته بود. جالب تر اینکه ابوالقاسم جعفر بن محمد بن حمدان موصلی خانه ای داشت و آن را به دارالعلم مسمی نموده بود و این خانه دارای کتابخانه ای بود که هرگاه غریبه ای برای طلب علم به آنجا می آمد تمام مصارفش از طرف ادارۀ این کتابخانه پرداخته می شد وکتابخانه هم همیشه بر روی مراجعین باز بود. آیا با این همه پیشرفتهاییکه در جهان معاصر صورت گرفته می توانید کتابخانه ای را با چنین خدماتی در بزرگترین شهرهای دنیا بیابید که علم و ادب و مال را نثار طلاب علم کند؟
کتابخانه های عمومی دارای مؤظفین خدماتی ویژه ای بودند که زیر نظر خزانه دار کتابخانه، کار می کردند. خزانه دارها، غالباً از علماء مشهور عصر خویش انتخاب می گردیدند.کتابخانه ها دارای مسؤولین توزیع کتابها برای مراجعین و مترجمانی بودند که کتابهای غیر عربی را به عربی ترجمه می کردند. همچنان نسخه بردارانی وجود داشتند که با خط زیبای خویش نسخه برداری می کردند و صحافانی که برای مصون ماندن کتابها از پاره و ضایع شدن، آنها را صحافی میکردند.
علاوه بر آن، خادمانی مشغول کار بودند که به ترتیب و تنظیم و تنظیف کتابخانه ها می پرداختند،کتابخانه های کوچک و بزرگ دیگری نیز وجود داشت که دارای فهرست های رهنمائی بودند در صورت ضرورت به آنها مراجعه می شد تا به زودترین فرصت، کتاب ها و موضوعات مورد نیاز را بیابند. و این فهرست ها، مطابق ابواب علم باب بندی شده بودند. در ضمن،هر الماری دارای فهرست ویژۀ خود بود. اصولاً سیستم مروج کتابخانه ها طوری بود که هرکس از عامه مردم می توانست در بدل ضمانت بدون هیچگونه مشکلی کتاب های مورد ضرورت خود را خارج از کتابخانه به عاریت ببرد. اما از علماء و اصحاب فضیلت هیچگونه ضمانتی گرفته نمی شد.
خرج و مصارف مالی کتابخانه ها، از طریق اموال وقفی مخصوص کتابخانه ها تأمین می گردید و همچنان از طریق بخشش های امیران،ثروتمندان و برخی از علمای مؤسس کتابخانه ها بودند، تأمین میگردید. میگویند بخشش های محمد بن عبدالملک برای مترجمین و نسخه برداران کتابخانه اش ماهانه به دو هزار دینار می رسید. مأمون خلیفۀ عباسی برای حنین بن اسحاق هموزن ترجمه اش به زبان عربی طلا می داد.
درین مبحث برخی از کتابخانه های عمومی و خصوصی را که در تاریخ از آنها یاد شده، خدمت خوانندگان گرامی بیان می داریم:
از مشهورترین کتابخانه ها، کتابخانه خلفاء فاطمی در قاهره بود. درین کتابخانۀ عجیب و شگفت انگیز، مصحف ها وکتابهای گرانبهایی وجود داشت که بنا به نقل برخی از مؤرخین به دو ملیون جلد کتاب می رسید. اما مؤرخ نامدار (مقریزی) آن را یک ملیون و ششصد هزار ذکر کرده است.
کتابخانۀ دیگری هم بنام دارالحکمت در قاهره وجود داشت. این کتابخانه را حاکم بامرالله ایجاد نمود و پس از اینکه آن را فرش نموده و آراسته ساخت در 10 جمادی الاخر 395هـ آن را افتتاح کرد و بر تمام دروازه های آن پرده ها آویخت و خادمان زیادی را برای انجام وظایف گوناگون در آن گماشت و آنقدر در آن کتاب جمع کرد که هیچ پادشاهی به اندازۀ آن جمع نکرده بود. این کتابخانه دارای چهل خزانه کتاب بود که یکی از خزانه هایش حاوی 18000 جلد کتاب از علوم قدیمه بود. ورود به آن برای همگان مجاز بود و مراجعین برای اهداف مختلف به آنجا می آمدند، برخی برای مطالعه، برخی برای نسخه برداری و برخی دیگر برای آموختن. و تمام ضروریات مراجعین از قبیل رنگ، قلم، کاغذ و قلم تراش از طرف ادارۀ کتابخانه تهیه می گردید.
کتابخانۀ مشهور دیگری زیر نام بیت الحکمت در بغداد بود. این کتابخانه را هارون رشید ایجاد کرد و در عصر مأمون در اوجی از شکوه و عظمت قرار داشت و بسان دانشگاهی بود که کتابهای زیادی در آن جمع آوری شده بود و مراجعین به آنجا حضور به هم رسانده و به مذاکره، مطالعه و نسخه برداری می پرداختند. و در آن، نسخه برداران و مترجمانی وجود داشتند که تمام آنچه را هارون رشید و مأمون در فتوحات شان از انقره، عموریه و قبرص بدست می آوردند، آن را ترجمه می کردند. ابن ندیم می گوید: مأمون با پادشاه روم ارتباط پیامی داشت و در برخی از جنگ ها مأمون بر او پیروز گردید. پادشاه روم پیشنهاد صلح کرد مأمون پیشنهاد را پذیرفت به شرط اینکه پادشاه روم، برای علمای مسلمان اجازه دهد تا تمام کتابهای موجود در خزانه او را ترجمه کنند. پادشاه روم، این شرط را پذیرفت و دانشمندان مسلمان تمام کتابهای خزانه او را به عربی ترجمه کردند. و این بزرگترین رویداد در تاریخ کتاب است که ثبت گردیده است؛ زیرا که فرمانده پیروز، بهایی با ارزش تر از کتابهایی که ترجمه آن را برای فرزندان ملت وکشورش انتقال دهند، برای پیروزی خود نمی بیند.
از جمله کتابخانه های مشهور، کتابخانه حکم در اندلس می باشد این کتابخانه خیلی بزرگ و وسیع بود و دارای چهار صد هزار جلد کتاب و فهرست های دقیق و منظمی بود و حتی فهرست ویژه ای برای دیوانهای شعراء که به 44 جزء می رسید در آن موجود بود و نسخه برداران ماهر و جلد سازان هنرمند در آن مشغول کار بودند. و در زمان حکم، در اندلس آنقدر کتابخانه ایجاد گردید که در گذشته و آینده مانند آن دیده نشده است.
کتابخانۀ مشهور دیگری بنام کتابخانه بنی عمار در طرابلس وجود داشت این کتابخانه در عظمت و بزرگی از عجائب روزگار به شمار می آمد و در آن یک صد و هشتاد نفر نسخه بردار، شب و روز به نوبت مشغول نسخه برداری بودند. و بنو عمار که رغبت زیادی داشتند تا تمام کتابهای جدید وکمیاب را جمع آوری کنند، متخصصین و بازرگانان زیادی را مؤظف ساختند تا تمام شهرها را بگردند وکتابهای مفید و سودمند را خریداری کرده و به این کتابخانه بیاورند. این کتابخانه مورد استفاده دانشمندان قرار گرفت و برخی از آنها از جمله (معری) در کتابهایش از آن یادآوری نموده است اما در تعداد کتابهای موجود در آن اختلاف وجود دارد که بنابر قول صحیح این کتابخانه دارای یک ملیون جلد کتاب بوده است.
همچنان در شرق و غرب جهان اسلام کتابخانه های خصوصی زیاد دیگری نیز وجود داشت که تاریخ از وجود اینگونه کتابخانه ها به دیدۀ اعجاب و تحسین یاد نموده است و این خود نشان می دهد که غالباً هر عالم و دانشمندی دارای کتابخانه ای بوده که هزاران جلد کتاب را در آن نگهداری می کرده است.
یکی ازکتابخانه های خصوصی،کتابخانه فتح بن خاقان (مقتول247) بود، کتابخانۀ مذکور خیلی بزرگ بود و فتح بن خاقان یکی از بهترین علماء عصر خویش را که بنام علی بن یحی منجم یاد می گردید بحیث رئیس آن تعیین نموده بود و او را مؤظف ساخته بود تا کتاب های حکمت را جمع آوری کند و او هم آنقدر کتاب حکمت جمع آوری کرد که در هیچ کتابخانه ای مانند آن دیده نشده است.
یکی دیگر از کتابخانه های خصوصی، کتابخانه ابن خشاب (متوفی567) بود. ابن خشاب خود از داناترین مردم به علم نحو بود. و به علم تفسیر و حدیث و منطق و فلسفه هم دسترسی داشت. این دانشمند، سخت شیفته وعلاقمند به کتاب بود که حتی برای بدست آوردن آن، از راه های ناپسند هم ابا نمی ورزید. طوریکه هرگاه به بازار کتاب می رفت مردم را غافلگیر کرده و ورقی از کتاب مورد نظرش را قطع می کرد و برای کتابفروش می گفت که اوراق این کتاب قطع شده است تا آن را به بهای ناچیز خریداری کند. و هرگاه از کسی کتابی به عاریت می گرفت و صاحب کتاب آن را مطالبه می کرد، می گفت که کتابت میان کتابهایم گم شده و نمی توانم آن را بیابم. و به همین حیله کتاب را تصاحب می کرد.
از جمله کتابخانه های خصوصی، کتابخانه جمال الدین قفطی (متوفی646) می باشد. ایشان کتاب های زیادی را جمع آوری کرده بودند و مشتاقان علم و دانش از اطراف وکرانه های جهان اسلام برای چمشداشت سخاوت وکرم وصف ناپذیر ایشان، به کتابخانه اش می آمدند. و از مال و منال دنیا جز کتاب، چیز دیگری را دوست نداشتند و عمر گرانبهای خویش را وقف کتاب کرده و تا آخر عمر ازدواج نکردند تا اهل و اولاد، او را از کتابهایش باز ندارند. وکتابخانه خود را پس از مرگ به (ناصر) وصیت کرد که قیمت آن به پنجاه هزار دینار می رسید.
کتابخانۀ خصوصی دیگری در حلب بنام کتابخانه پسران جراده العلماء بود. یکی از این پسران به نام ابوالحسن ابن ابی جراده (548) با خط دست خویش سه خزانه کتاب های گرانبها و با ارزش را نوشت و فرزندانش بنام های ابوالبرکات و عبدالله هرکدام دارای خزانۀ کتاب بودند.
از جمله کتابخانه های خصوصی دیگر، کتابخانۀ موفق بن مصران دمشقی (587) بود. این شخص دارای همت عالی بوده و زمانیکه وفات کرد در خزانۀ کتابهایش هزار جلد کتاب طبی وجود داشت و سه نفر نسخه بردار همیشه در خدمت او بودند و برایش نسخه برداری می کردند و مستمری و مصارف آنها را پرداخت می کرد.
زمانیکه از کتابخانه ها در تمدن اسلامی در زمان عظمت و شگوفایی اش صحبت می کنیم دلهای ما مملوء از مستی و غرور می شود. اما هرگاه که از سرانجام نامیمون این کتابخانه ها آگاهی می یابیم که چگونه در کمال وحشت و بربریت توسط دشمنان علم و دانش آتش زده شدند، دل های ما پر از غم و اندوه می گردد.
حوادث ناگواری برکتابخانه های تمدن اسلامی آمد و در اثر این حوادث ملیون ها جلد کتاب تا ابد ضایع گردید و با ارزش ترین اندیشه های ماندگار در تاریخ اسلام به باد فنا رفت.
مصیبت تاتارها پس از سقوط بغداد از همه بیشتر دامنگیر کتابخانه ها شد. همه كتب کتابخانه های عمومی توسط وحشی صفتان تاتاری، در نهر دجله انداخته شد و نهر، لبریز از کتاب گردید و سوارکاران تاتار از این طرف به آن طرف دجله بر سر کتاب ها عبور می کردند.
پس از آن در جنگ های صلیبی هم بهترین کتابخانه ها در طرابلس، معره،قدس، غزه، عسقلان و شهرهای دیگر که صلیبی ها آن را تخریب کرده بودند، از بین رفتند و بنا بر آمارهای مؤرخین کتابهای تلف شده در طرابلس از طرف صلیبی ها، بالغ به سه ملیون جلد کتاب بوده است.
بزرگترین کتابخانه ها – که تاریخ از شکوه و عظمت آنها یاد می کند- زمانیکه اسپانیایی ها بر اندلس مسلط شدند از دست مسلمانان رفت و مسیحیان متعصب هم تمام کتابخانه ها را به آتش کشیدند که تنها در میدان غرناطه بنا بر نقل مؤرخین در یک روز بالغ به یک ملیون کتاب را سوزانیدند.
همچنان کتابخانه های دیگری نیز در سرزمین های اسلامی در اثر اختلافات و مصیبت های داخلی از بین رفتند، طوریکه کتابخانۀ خلفاء فاطمی توسط ممالیک ترک به آتش کشیده شد و بردگان، پوشهای کتابها را میان خود تقسیم کرده از آن نعلین ساختند وکتابهای زیادی را در دریای نیل انداختند و بعضی را به مناطق دیگر انتقال دادند و از خاکستر کتابهای حریق شده تپۀ درست شد که بنام تپه کتابها یاد می گردید.
در حلب کتابخانه بزرگی بود که بنام (خزانۀ صوفیان) یاد می شد. این کتابخانه در اثر کشمکش ها و اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی در روز عاشورا مورد چور و چپاول قرار گرفت و جز مقدار اندکی از آن باقی نماند.
شگفت انگیزترین و در عین حال احمقانه ترین و خنده آورترین بلا و مصیبت در مورد كتابخانه ها حادثه ای است که بر کتابخانه امیر بن فاتک آمده است. ابن فاتک از امیران مصر در قرن پنجم هجری بود. ایشان کتابخانۀبزرگی داشتند که اکثر اوقات خود را در پهلوی کتابها سپری می کردند. ابن فاتک زنی داشت که از اربابان دولت بود، این زن می دیدکه ابن فاتکهمواره با کتابهایش مشغول است واز پراختن به همسر باز می ماند، خیلی غیرتی می شد. زمانیکه ابن فاتک وفات کرد زن با کنیزانش در حالیکه در ماتم بودند و هنوز گریه و ناله های شان پایان نیافته بود کتابخانه این فاتک را در استخر بزرگی که در سرای خانه اش بود انداختند تا انتقام روزهایي را بگیرند که ابن فاتک به کتابها مشغول بود و به خانمش توجه آن چنانینمی کرد. این زن که عشق همسرش به کتابها، او را به خشم آورده بود بعد از وفات شوهرش، از کتابها، این گونه انتقام گرفت. و هم اکنون نیز برخی از همسران ما در برابرکتابها بسان همسر ابن فاتک غیرت می ورزند و در گذشته ها هم همسر امام زهری زمانیکه شوهرش را غرق در کتاب و مطالعه دیده بود گفته بود که« قسم به خدا وجود این کتابها بر من سخت تر از سه هوو می باشند!».
آنچه گفته آمد سرگذشت و پایان کتابخانه ها در تمدن اسلامی بود گرچه اعتراف به کارهای نیک دشمنان خیلی سخت است اما لازم می دانم تا اعتراف کنم که کتابخانه های اروپا بهترین ذخیره گاه هاي میراث فرهنگی مسلمانان بوده وآنها توانستند بهترین کتابهای ما مسلمانان را تا به امروز حفظ و نگهداری کنند که مانند آنها را در تمام جهان اسلام پیدا کرده نمی توانیم.
talking about'کتابخانه ها در تمدن اسلامی'
Write your thoughts
Share your thoughts about this article with us