

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
So turn your face towards the pure religion of God!حقيقت تقدير
حقيقت تقدير
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ( الانسان ٣٠ ) و شما اراده نميكنيد ( نمى خواهيد ) مگر اينكه خدا ( ج ) اراده كند ( بخواهد)، خداوند دانا و حکیم بوده و هست! (30
تقدير يكى از مقولات فلسفى در حوزه دين است كه نه تنها متكلمين مسلمان بلكه ساير دانشمندان نيز به چند و چون آن پرداخته اما در مورد آن اتفاق نظر وجود ندارد. عده ى بسوى جبر و بعضى هم راه اختيار را اختيار نموده اند.عده ى بر اين عقيده اند كه كليه مقدرات انسان در گذشته و بدون تصميم وى اتخاذ شده و انسان فقط مجرى و تبارز دهنده ى آن است. در مقابل برخى ديگر، تمامى اعمال انسان را بخود وى نسبت داده، او را خالق اعمالش ميپندارند. البته هردو طرف براى اثبات حقانيت شان به آياتى در قرآن استناد ميكنند، كه ظاهراً در هر دو زمينه صحه ميگذارد. اما با يك نگاه ژرف و عميق، هر دو تيپ آيات، بيانگر يك حقيقت است.اما در اين بحث نه از منظر فلسفه و كلام بل از زاويه علمى به تقدير نگريسته شده است.
پروفيسور بينيامين ليبت در سال ١٩٧٣ در پوهنتون كليفورنيا تحقيقاتى نمود كه نشان ميداد، تمام تصاميم ما قبلاً در دماغ تنظيم گرديده است و شعور نيم ثانيه بعد از تصميم گرفته شده، بوجود مى آيد. يك متخصص ديگر اعصاب، موضوع را طور ذيل شرح ميدهد:ما اصلاً در گذشته زنده گى ميكنيم و شعور ما مثل يك مونيتور ( صفحه تلويزيون و كمپيوتر ) است كه همه چيز را براى ما نيم ثانيه بعد نمايش ميدهد. بنابراين هيچيك از تجربيات ما مربوط زمان حال نبوده و همه نيم ثانيه مؤخر تر از اصل حادثه ميباشد. داكتر ليبت تحقيقات خود را با استفاده از عمليات جراحى بالاى دماغ، بدون ضرورت به انستيزى در حاليكه شخص كاملاً بيدار بود، پيشبرد. ليبت قسمت معين دماغ شخص تحت عمليات را توسط برق تحريك نمود، به طوريكه فكر كند به دستش چيزى تماس كرده است. شخص زير عمليات گفت كه نيم ثانيه قبل به دست وى چيزى تماس كرد. با اين اندازه گيرى، ليبت به نتيجه رسيد كه تمام ادراكات به دماغ انتقال داده ميشود. چون هر ادراك در تحت شعور، تحليل و تعبير ميشود، من يا Ego از آن واقف نميشود. براى اينكه معلوماتى را كه قبل از تفكر ما واضح شده است بدانيم، آن معلومات بعد از يك تأخير به قشر دماغ ما انتقال مى يابد.يعنى تصميم براى حركت دادن يك عضله، قبل از آن گرفته ميشود كه شعور ضرورت به آنرا بداند. هميشه يك تأخير بين روند عصبى ادراكى و با خبرى ما از آن فكر، احساس، درك و يا حركت وجود دارد. بعباره ى ديگر، ما وقتى از يك تصميم خود آگاه ميشويم كه قبلاً فيصله شده است.در تجربيات پروفيسور ليبت، اين تأخير از ٣٥٠ – ٥٠٠ ملى ثانيه فرق ميكند. در حاليكه نوع تصميم به مدت تأخير ارتباطى ندارد. نظر به دريافته هاى ليبت، اين تأخير، چه كم باشد، چه زياد، چه نيم ثانيه باشد ، چه يك ساعت، در هر صورت، زنده گى اصلى ما هميشه در گذشته است. اين نشان ميدهد كه هر فكر، عاطفه، احساس و حركت، قبل از اينكه شعور ما آگاه گردد، واقع ميشود. و اين ثابت ميسازد كه آينده مطلقاً از كنترول ما خارج است.در يك تجربه ى ديگر پروفيسور ليبت، اشخاص مورد تجربه را مخير گذاشت تا انگشتان خود را در مقابل هم بلند كنند و خود دماغ آنها را زير مشاهده قرار داد. در واقعيت فعاليت حجرات دماغ براى اجراى عمل، قبل از اينكه شخص تصميم خود را بگيرد، آغاز شد. بعباره ديگر، فرمان ( بكن يا نكن ) به شخص رسيده، بعداً دماغ وى فرمان را خواند و شخص اين را نيم ثانيه بعد دانست. شخص تصميم نميگيرد كه چه بكند، بلكه تصميم قبلاً گرفته شده را اجرا و عملى ميكند. البته دماغ، تعديلى مى آورد و آن اينست كه هر نوع شواهدى را كه نشان بدهد كه اين همه در گذشته واقع شده را از بين ميبرد. بهمين دليل، زمانى كه ما حال ميگوئيم، در حقيقت طورى زنده گى ميكنيم كه در گذشته تعيين شده است. به تصور من آن قسمت از حجرات دماغ كه فرمان هاى بكن يا نكن رسيده را كه بعد از دريافت ، خوانده و نيم ثانيه بعد به مونيتور شعور منتقل مينمايد، با منبع لايزالى در ارتباط است كه منشاء اصلى تمام اعمال انسانهاست.اين تجربه مفسر اين آيت قرآن است كه همه چيز مطابق خواست الله ( ج ) صورت مى پذيرد:
وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِين ( سوره تكوير، آيه ٢٩ )و شما اراده نمیکنید مگر اینکه خداوند -پروردگار جهانیان- اراده کند و بخواهد! (29)
talking about'حقيقت تقدير'
Write your thoughts
Share your thoughts about this article with us