

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
پس روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن !اثبات صفات الله (ج) همراه با نفى تشبيه
اثبات صفات الله (ج) همراه با نفى تشبيه
( و صفاته كلها بخلاف صفات المخلوقين، يعلم لا كعلمنا، و يقدر لا كقدرتنا، و يرى لا كرويتنا، و يسمع لا كسمعنا، و يتكلم لا ككلامنا.
و نحن نتكلم بالآلات و الحروف، و الله تعالى يتكلم بلا آلته و لا حروف، و الحروف مخلوقته، و الكلام الله تعالى غير مخلوق.)
ترجمه : الله تعالىٰ پيش از اين كه با موسىٰ سخن گفته باشد، متكلم بوده است و به يقين الله تعالىٰ پيش از اينكه مخلوقات را خلق كند، در ازل خالق بوده است. چنانچه مى فرمايد:
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (شورى، ١١)
ترجمه: مانند او هيچ چيزى نيست و او شنواى بيناست.
وقتى الله تعالىٰ با موسىٰ سخن گفت، با او بوسيله همان كلامى كه صفت ازلى اوست، سخن گفت. همه صفات الله تعالىٰ برخلاف صفات مخلوقات است. او مى داند، نه مانند دانستن ما، و قدرت دارد، نه مانند قدرت ما، و مى بيند، نه مانند دين ما، و سخن ميگويد، نه مانند سخن گفتن ما، و مى شنود، نه مانند شنيدن ما.
ما با وسايل ( گلو، زبان، لب و دندان ) و حروف ( اصواتى كه تكيه بر مخارج معهود دارد با هيئت هاى معروف ) سخن ميگوييم و الله سبحانه و تعالىٰ، بدون (نياز به) وسيله و حروف سخن ميگويد. حروف ( و آلات ) مخلوق و كلام الله تعالىٰ غير مخلوق است.
شرح: الله تعالىٰ پيش از خلقت موسىٰ و از ازل متكلم بوده و پس از تكلم با موسىٰ و براى هميشه متصف به كلام است. همانگونه كه الله تعالىٰ قبل از آفريدن مخلوقات، در ازل خالق بوده و براى هميشه حقيقتاً خالق است.
پس كلام او تعالىٰ و هم چنين صفت خلق او قديم است، اما متعلقات آن دو، وقتى اراده او بوقوع آن تعلق بگيرد، پديد مى آيند.
تمام صفات ذاتى و فعلى الله تعالىٰ ازلى اند و با صفات مخلوقات مشابهتى ندارند. الله تعالىٰ مى فرمايد:
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (شورى، ١١)
ترجمه: هيچ چيزى همانند خدا نيست و او شنوا و بيناست.
بطور مثال : علم خدا همچون علم ما نيست، چون او تعالىٰ ريز و بزرگ، جزئيات و كليات و حقايق همه ى اشياء را با علم ازلى و ابدى خود مى داند، چنانكه مى فرمايد:
إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (مجادله، ٧)
ترجمه: همانا خدا از هر چيزى باخبر و آگاه است.
و همچنين ميفرمايد:
وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (انعام، ٥٩)
ترجمه: فرو نمى افتد، هيچ برگ درختى، مگر اينكه از آن خبردار است. هيچ دانه ى در تاريكى هاى زمين و هيچ چيز تر يا خشكى نيست كه فرو افتد، مگر اينكه در لوح محفوظ ثبت است.
قدرت انسان جزيى و محتاج وسايل و اسباب و انصار است. قدرت او تعالىٰ، مشابه با قدرت ما نيست، زيرا قدرت او تعالىٰ قديم، مطلق و ذاتى است، چنانكه مى فرمايد:
إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره،٢٠)
ترجمه: همانا خدا بر هر چيزى توانا است.
بينايى و شنوايى الله تعالىٰ، هم چون رؤيت و سمع ما نيست. الله تعالىٰ همه چيز را در هر حال و مكان مى بيند و مى شنود، چنانكه به موسىٰ و هارون گفت:
قَالَ لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ(طه، ٤٦)
ترجمه: فرمود: نترسيد! من با شما هستم، مى شنوم و مى بينم.
گويايى و تكلم الله تعالىٰ هم چون كلام ما نيست. ما در سخن گفتن نياز به آلات ( گلو، زبان، لب و دندان ) و حروف ( اصواتى كه مخارج معهود با هيئت معروف تكيه دارند) داريم. برخلاف الله تعالىٰ كه در تكلم نياز به آله و حروف ندارد. چون حروف و آلات مخلوق اند و الله پيش از خلقت آن متكلم بوده، پس كلام الله غير مخلوق و ازلى است.
امام ربانى (رح) مى نويسد: ( قرآن كتاب الله است كه به لباس حرف و صوت در آورده، بر پيغمبر (ص) مُنَزَل ساخته است و عباد را به آن امر و نهى فرموده، چنانچه ما كلام نفسى خود را به توسط كام و زبان در لباس حرف و صوت در آورده ظاهر مى سازيم و مقاصد خفيه ى خود را در عرصه ظهور مى آريم. همچنين حضرت حق سبحانه و تعالىٰ كلام نفسى خود را بدون كام و زبان، به قدرت كامله خود لباس حرف و صوت عطاء فرموده، بر عباد فرستاده است و اوامر و نواهى خفيه ى خود را در ضمن حرف و صوت آورده، بر منصه ى ظهور جلوه داده است. پس هر دو قسم كلام، كلام حق باشند. جَلًّ و عَلَا- نفسى و لفظى . و اطلاق كلام بر هر دو قسم به طريق حقيقت باشد.چنانچه هر دو قسم كلام ما نفسى و لفظى به طريق حقيقت، كلام ما اند، نه آنكه قسم اول حقيقت و ثانى مجاز. زيرا كه مجاز را نفى جايز است و كلام را نفى كردن، و كلام خدا نگفتن كفر است.)
ابن ابوالعز مى نويسد: منقول از ائمه حديث و سنت اين است كه او تعالىٰ براى هميشه متكلم است، در هر زمان كه بخواهد و هرجا كه بخواهد و هر طور كه بخواهد، و او تعالىٰ بوسيله كلام، تكلم مى كند، با صوتى كه شنيده ميشود و همانا نوع كلام (يعنى: كلام در ذات خود) قديم است، گرچه صوت معين قديم نباشد.
ملا على قارى، پس از بحث مفصل در كلام مى نويسد:( خلاصه اينكه تمام اهلسنت از پيروان مذاهب اربعه و ساير سلف و خلف اجماع دارند، بر اينكه قرآن غير مخلوق است. ليكن پس از آن متأخرين اختلاف كردند، در اينكه آيا كلام الله معناى واحد قائم بالذات است، يا آن حروف و اصواتى است كه الله به آن تكلم نموده است، بعد از آن كه متكلم نبوده، يا اينكه الله همواره متكلم است، هر وقت بخواهد و هر كجا بخواهد و به هر كيفيت كه بخواهد و نوع كلام قديم است.
بحث در مورد'اثبات صفات الله (ج) همراه با نفى تشبيه'
نظریات خود را بنوسید
نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید