ايمان چيست ؟

ايمان چيست ؟
  • 1400/9/2
  • گرداننده وبسايت
  • 12:39:55
اشتراک گزاری:

ايمان چيست ؟

حضرت امام اعظم رحمه الله تعالی در کتاب الوصیة خود می فرماید : الإيْمَانُ إقْرارٌ باللِّسانِ وتَصْدِيْقٌ بِالْجَنانِ ترجمه: ایمان، اقرار با زبان و تصدیق با قلب است. 
ایمان در «لغت» بمعنای باور کردن و تصدیق کردن است همچنان که قرآن کریم از قول برادران حضرت یوسف (علی نَبِیِّنَا و عَلَیْهِ الصَّلاةُ و السَّلامُ) نقل کرده می‌گوید: « وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ » (یوسف : 17)    و تو (سخن) ما را باور نداری، گرچه راستگو باشیم. در اینجا معنای لغوی مؤمن مقصود است که بمعنای باور و تصدیق می باشد . 
و در نزد متکلمین ( هو تَصْدِیْقُ محمدٍ صَلَّی اللهُ علَیْهِ و سَلَّمَ فِیما جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ ) شرح الوصیة لأکمل الدین البابرتی الحنفی الماتریدی المتوفی سنة 786 هـ  ترجمه : « ایمان یعنی تصدیق کردن محمد صَلَّی اللهُ علَیْهِ و سَلَّمَ در آنچه که از جانب خداوند آورده است » چون در این صورت هر آنچه که واجب التصدیق باشد را قبول کرده ایم، مثل ایمان به الله جل جلاله، فرشتگان، پیامبران، کتابهایی که آنها آورده اند، روز قیامت و دیگر مسائلی که باید به آنها ایمان بیاوریم . 
و در کتاب روضات الجنات فی اصول الاعتقاد امام برکوی آمده : (الایمان فی الشرع هو تصدیقٌ قلبیٌّ بموجودیّته و وحدانیّته و بکل ما جاء به الرسولُ من عنده تعالی) ترجمه : ایمان در شریعت، به موجودیت و وحدانیتِ خداوند و هر چیزی که پیامبرمان، از جانب خداوند آورده، تصدیق قلبی داشتن است.
 و اقرار کردن به زبان شرط إجراء أحکام اسلامی بر آن شخص است ، و این همان چیزی است که امام ابو منصور ماتریدی رحمه الله آن را اختیار کرده است. پس هر کس رسول اکرم صَلَّی اللهُ علَیْهِ و سَلَّمَ را فقط تصدیق قلبی کند ( بدون اقرار بزبان)، در آن چیزهای که از جانب خدا آورده ، این شخص مؤمن است لیکن بین خویشتن و الله تعالی، هر چند که ما به وی مسلمان نمی گوییم تا وقتی که اقرار نکند . گفتیم که ایمان در نزد متکلمین تصدیق قلبی است ، حال این سؤال پیش می آید که ، اگر ایمان تصدیق قلبی است چرا در تعریف ایمان اقرار به زبان را هم آوردند ؟جواب : تصدیق قلبی ، چیزی درونی است که اشخاص دیگر آن را نمی بینند، پس باید اقرار به زبان باشد تا مسلمان شدن آن شخص بر دیگران آشکار شود.  بدین سبب، در تعریف ایمان اقرار به زبان قید شده است، همچنان که در کلام امام اعظم نیز مشهود است . 
در اینجا بد نیست که به اين سؤال جواب داده شود : « سؤال: آیا ایمان قلبی کافی است یا اقرار به زبان هم لازم است؟ امام ابوحنیفه لازم می داند و ایمانِ بدون اقرار به زبان را مردود می داند اما نظر امام ماتریدی چیست ؟ امام ماتریدی اقرار به زبان را لازم نمی داند اگه این حرف درست باشد دراصول باهم اختلاف دارند و ما در اصول باید پیرو امام ابوحنیفه باشیم نه امام ماتریدی. »اما نظر حضرت امام ابو منصور ماتریدی رحمه الله کاملا مطابق با نظر حضرت امام اعظم است، همچنانکه حضرت ابوحنیفة رحمه الله در کتاب خویش ( العالم و المتعلّم ) چنین می فرماید: إنَّ م‍َنْ آمَنَ بِلِسانِهِ و لَمْ یُؤْمِنْ بِقَلْبِهِ لَمْ یَکُنْ عِنْدَاللهِ مُؤْمِناً و مَنْ آمَنَ بِقَلْبِهِ و لَمْ یَتَکَلَّمْ بِلِسانِهِ کَانَ عِنْدِ اللهِ مُؤْمِناً ) صفحه ۲ ترجمه: « هر کس که با زبان ایمان بیاورد ولی قلبا ایمان نداشته باشد نزد خدا مؤمن نیست و هر کس قلباً ایمان بیاورد ولی ایمان قلبیش را بزبان نیاورد (یعنی اقرار با قلب دارد ولی اقرار با لسان ندارد) این شخص عندالله مؤمن میباشد» .بخاطر همین قول حضرت امام اعظم، سادات ماتریدیة از جمله امام ابومنصور ماتریدی گفته اند که : هر کس قلبا ایمان داشته باشد ولی ایمان خود را با زبان ابراز نکند، این شخص بین  خویشتن و الله تعالی مؤمن میباشد .هر چند که ما او را مسلمان نمی دانیم، چون از باطن او آگاه نیستیم. ظاهر کلام امام اعظم در کتاب الوصیة و الفقه الاکبر دلالت بر این دارد که ایمان، مجموع اقرار و تصدیق است. ولی بزرگان عقیده ماتریدیة قول امام اعظم در این دو کتاب را در حکم مُجمل و گفته او در کتاب العالم و المتعلم را در حکم مُبیِّن قرار داده، مجمل را بر مبین حمل کرده اند.
در تعریف ایمان گفتیم که رکن اصلی ایمان، تصدیق قلبی بوده و اقرار، شرطِ اجراء احکام اسلامی است. اهل سنت، چیز دیگری مثل اعمال را به حقیقت ایمان اضافه نمی کند، تا بگوییم کافری که کلمه شهادت گفته و تازه مسلمان شده ، مادامی که عمل نکند هنوز کافر است. همچنان که یوسف قرضاوی در این مورد می گوید : و بِدُوْن الزکاةِ لا یُفارق المشرکیْن مشکلة الفقر ص 69 و71 . (کسی که تازه مسلمان شده) بدون دادن زکاة از مشرکین جدا نمیشود . این گفته ی او خلاف اهل سنت و جماعت است، و ما به آن شخص مسلمان می گوییم . علامة فخر رازی در تفسیرش می گوید : «و إنَّما یُحْکَمُ بالظاهِرِ فلا یُقالُ لِمَنْ یَفْعَلُ فعْلاً هو مرائیٌّ  و لا لمن أسْلَمَ هو منافق» ترجمه : ما بر ظاهر حکم می کنیم و بر شخصی که عملی انجام داده ریاکار و بر کسی که مسلمان شده منافق نمی گوییم .مخالفان اهل سنت همچون خوارج و معتزلة، أعمال را جزئی از حقیقت ایمان میدانند .  و بخاطر همین، خوارج می گوید : هر شخصی که گناه صغیرة یا کبیرة انجام دهد، کافر بوده و برای همیشه در جهنم خواهد ماند .و معتزلة نیز می گوید : هر کس، گناه کبیره انجام دهد، آن شخص نه مؤمن است و نه کافر، بلکه بین این دو بوده و اسمش فاسق است . یعنی هر کس نماز نخواند نزد خوارج کافر و نزد معتزلة بین کفر و ایمان است . اما اهل سنت خصوصا حنفیان، مرتکب گناه کبیره را مسلمان می دانیم همچنان که الله جل جلاله در قرآن کریم می فرماید : يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى آيه 178 سورة بقرة  ترجمه: ای مؤمنان بر شما در مورد کشتگان قصاص مقرر گردیده است .
در این آیه میبینیم که خداوند سبحان، شخصی که عمدا قتل انجام داده را ، با اسم مسلمان خطاب می کند، در حالی که عمل او گناه کبیره است. و در ادامه ی آیه می فرماید : فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ  ترجمه :پس هر کس که از طرف برادراش [یعنی ولیّ مقتول] چیزی [از حق قصاص] در حق او گذشت شد . در اینجا خداوند عبارت اخیه آورده که این پیام را میرساند که : عمل قتل، اخوّت ایمانی را نمی گسلاند . پس معلوم گشت که با انجام گناه کبیره، فرد مسلمان کافر نمی گردد .و حضرت إمامُنا الأعظَم رحمه الله نیز در کتاب (الوصیة) می گوید : « و العاصُوْنَ مِنْ أُمَّةِ محمَّدٍ صَلَّی اللهُ علَیْهِ و سَلَّمَ کُلُّهُمْ مُؤْمِنُوْنَ و لَیْسُوْا بِکافِرِیْنَ » ترجمه : گناهکاران امت محمد صَلَّی اللهُ علَیْهِ و سَلَّمَ همگی مومن هستند و کافر نیستند . «مادامی که آن گناه را حلال نداند و نهی کننده، که خدا و رسولش باشد، را سبک نشمارد»  و در کتاب الفقه الاکبر می فرماید : ولانُکفّر مسلما بذنْبٍ من الذنوب و ان کانت کبیرةً اذا لم یستحلّها و لانُزیْلُ عنه اسمَ الایْمانِ ترجمه : ما بخاطر ارتکاب گناهی، حکم به کافر شدن مسلمانی نمی دهیم، اگرچه آن گناه کبیرة هم باشد، تا وقتی که آن گناه را حلال نداند وهمین طور صفت ایمان را نیز آن شخص ساقط نمی کنیم.

بحث در مورد'ايمان چيست ؟'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است