زنده گى پيشواى اسلام و اشرف المخلوقات، حضرت محمد (ص)

زنده گى پيشواى اسلام و اشرف المخلوقات، حضرت محمد (ص)
  • 1400/9/7
  • دوكتور محمد امين جامى كُهمردى
  • 21:13:54
اشتراک گزاری:

زنده گى پيشواى اسلام و اشرف المخلوقات، حضرت محمد (ص)

نويسنده: استاد محمد امين (جامى، كُهمردي)

دكتورا در تمدن اسلامى

 

مقدمه

​الحمد لله الذي أنزل الفرقان على عبده، ليكون للعالمين نذيراً، الذي خلق الإنسان وعلمه البيان، والذي جعل الإسلام نوراً، والرسول هادياً ونذيراً ورحمةً للعالمين وسراجاً منيراً، وأشهد ألاّ إله إلاّ الله وحده لا شريك له، أدَّبه ربه فأحسن تأديبه، وهذَّبه فأكمل تهذيبه. وأشهد أن محمداً عبده ورسوله، وحبيبه المصطفى، المثل الكامل في خُلُقه وخصاله وأفعاله صلى الله على خير خلقه، النبي الأمي الأمين محمد بن عبد الله وعلى آله وصحبه، ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين.

بعد از حمد وثنا، ودرود به روح پاك سيد المرسلين ورحمة للعالمين پيشواى بزرگ اسلام، سيدنا وحبيبنا محمد . چند مطلب مهم را در خدمت خوانندگان گرامى قرار ميدهم. ودرضمن اميدوارم كه به (زندگى پيشواى اسلام واشرف مخلوقات حضرت محمد ) مراجعت فرمايند، وبا قلوب پاك، واخلاص كامل وايماندارى آنرا مطالعه نمايند، وازآن در زندگی روز مره استفاده علمى وعملى كرده، خود را پیروی خط مشى آن برگزيده برحق بگردانند. خواندن سيرت پيغمبر خدا، وآگاهى از شخصيت با عظمت نبى اكرم، نوع عبادت مى باشد، وبدون شك مورد ثواب خداوندى قرار ميگيرد، وخداوند متعال خواننده آنرا پاداش نیک واجر حسنه ميدهد وزندگى سعادت مند دنيوى واخروي را نصيبش مي گرداند.

زندگى رسول معزز الله متعال، رهبر بشريت وپيشواى امت اسلام، حياتى پر موج، حياتى پر حركت، حياتى پر حادثه، وحياتى سر نوشت ساز بود. زندگى با سعادت، وحيات شرافتمندانه، حيات عبادت خالق يكتا، حيات جهاد در راه خدا، حيات تأمين اصلاح اجتماعى، وعدالت فرد فرد بود كه همه مردم را به يك نظر مى ديد وحقوق همه را مساوي مى دانست. حيات صميميت، اخوت وبرادرى وبرابرى، اخلاص و مملو از صداقت بود. حيات تربيه وسازندگى، تعليم وتعلم،  وحيات بابركت وصلح آميز بوده است كه انسان را واقيعاً ذوب میسازد ومنقلب مي كند وبحقائق واقعی ميرساند. حقايقى مبنى بر اين است كه او نبى ورسول برحق خدا بوده، وهمه ابعادوعرصه های زندگى دعوتش را در راه الله متعال، به امر آن ذات لایزال نافذ کرده است، وخداوند متعال در همه امور وفعالیت های انسانی ونجات بشری اورا ياری ومساعدت کرده است. فلهذا برگزيده خدا امانت رسالت وپیغام الهی را بوجه احسن به همه مردم جهان رسانده ومردم جهان را به دين الله متعال دعوت كرده وتوحيد الهى را غرس نموده وهميشه خير وصلاح مردم را خواسته است. 

وهمه حركات وسكنات روز مره رسول خدا در ذات خود بي نظير است، وبه سرعت كامل محيط جزيره اى عربى را از جهالت، شرك، خون ریزی وبدبختى نجات داده است. سپس بفضل ومرحمت خداوند بزرگ در تمام جهان نفوذ عميق گذاشته وهمه مردم را بدون تبعيض قومى، گروهى وزبانى به سعادت دنيا وآخرت دعوت نموده است.

زندگى رسول خدا يك زندگى پرحادثه بوده است، كه حوادث را بطور خلاصه به شكل نكات خدمت تان تقديم ميدارم:1. حوادث ايام تولد برگزيده الله متعال: حمله ابرهه بافيل هاى بزرگ وقوي، كه به قصد خرابى كعبه معظمه آمده بودند، خداوند متعال خانه كعبه را از خراب شدن بقدرت اش حفاظت نمود. ابرهه ولشكرش را بواسطه ابابيل ها هلاک ساخت. وتولد آن برگزيده خدا در همان سال، كه نويد معجزه اى الهى بود ولى بشكل عادى چشم به دنيا گشود.2. واقعه غم انگيز ايام طفوليت رسول خدا: قبل از ولادت رسول اكرم  پدرش عبد الله فرزند عبد المطلب وفات مي كند، و حضرت محمد به عمر شش سالگى ميرسد كه مادر محبوب خود را نيز از دست ميدهد، ودر سن هشت سالگى جد مهربان خود را از دست ميدهد، وبه رعايت كاكاى گرامى اش ابو طالب كه روزهاى آغاز زندگى اش را سپرى مي كند در مى آيد.3. در ايام جوانى: حضرت محمد  در تلاش یافتن رزق حلال مى شود، واز آبله دست خود روزى بدست مياورد،كسب چوپانى مي كند، وسپس به وظيفه تجارت مشغول می شود وآن كسب را موفقانه انجام ميدهد، ودر سن بيست و پنج سالگى با حضرت خديجة -رضی الله عنها- ازدواج مینماید.4. حادثه گذاشتن حجر الأسود: حضرت محمد  در ايام جوانى وقبل از بعثت مباركش در بين مردم عرب قدم مثبت ميگذارد، ومشكلات قريش را با حكمت عالی وذكاوت خاص حل وفصل مي كند، ومردم را از ورطه قتل وخون ريزى نجات ميدهد.5. شهرت امانت دارى: رسول اكرم  در ايام جوانى وقبل از بعثت مباركش در ميان مردم به حيث فرد امين مشهور می شود. ومردم پول واغراض خود را نزد او ميگذارند، ومحمد بدون كم وكاست دوباره امانات را با صاحب اش ميسپارد. واقعاً آن قدم مثبت ومؤثرى بود كه در آينده وحى خداوندى كه يك امانت بزرگ ومسئوليت عظيم است برايش نازل می شود و او به امانت دارى تام آنرا براى مردم بوجه نيك وكامل مى رساند.6. واقعه نزول وحی خداوندى: رسول اكرم حضرت محمد فرزند عبد الله در كاينات تفكر ميكرد ومتوجه آن بود، وبا خود می گفت كه اين كائنات خالق، بانى وصانع دارد. روزى در غار حراء حضرت محمد  بعبادت تفكرى غرق ومشغول بود، كه ملك وحى جبريل – عليه السلام- به حكم خداوند متعال آمد ووحى ربانى را طبق دستور الله متعال آغاز كرد. واقعاً اين يك حادثه بزرگ بود، كه براى اصلاح اهل زمين، وغرس نمودن عقيده اى سالم بوقوع پیوست، و يقيناً انسان را بحيرت مى اندازد ومتوجه مى سازد كه بايد در مسير دعوت حضرت محمد حركت كند كه همه امور زندگي اش وفق وحي الهى راهنمود شده.7. رساندن وحى خداوندى: وحى الهى يك مسئوليت عظيم مى باشد، كه از طاقت انسان عادى دور است، مگر انبياء الله متعال كه تحت رعايت وراهنمائى مستقيم خداوند قدير قرار دارند، با كمال صبر وثبات آن مسئوليت را ادا ميكنند. حضرت محمد  در مجتمع جاهلى مسئوليت رساندن وحى خداوندى را بعهده گرفت، واكثريت مردم مكه عليه رسول اكرم مقابله كردند وسرسختانه جبهه گرفتند، ورسول خدا را توهين كردند وبي شرمانه او را اذيت دادند. اما او با صبر وثبات كامل وعزم راسخ دعوت دين اللهى را مخفى وآشكار از مكه مكرمه آغاز كرد، وبه وى تعداد محدودى از مردم مکه ايمان آوردند، وجماعت مومن وخداپرست مخلصانه از وی حمايت ميكردند، و او در راه خدا اذيت مشركان را متحمل می شود. ورسول خدا مدت سيزده سال در مكه مكرمه در راه راساندن پيام خداوندى ونشر دين مبين اسلام وغرس توحيد مبارزه خسته گى ناپذير مي كرد، به كمك خداوند متعال موفق شد كه اين رسالت بزرگ را به همه جزيره عربي ابلاغ نمايد وحقايق اين دين مبين اسلام را به مردم برساند.8. حادثه هجرت رسول خدا: واين از بزرگترين حوادث زندگى پيشواى اسلام مى باشد. هجرت مبارك برگزيده خدا يك تحول عظيم وروح تاريخى جديد بوجود آورد، كه در ساختن دولت اسلامى ومركز تربيوى قدم مؤثر گذاشت، ودر مدت ده سال يك تغيیر بنيادى را در تمام جزيره عرب بوجود آورد. واز آنجا با عاليترين فداكارى ومقدس ترين اهداف به دعوت وتبليغ، رساندن كلمه حق، مبارزه وجهاد ادامه داد تا اينكه، فتح وظفر خداوندى را نصيب گرديد، ومردم فوج فوج(گروه گروه) به دين مقدس اسلام مشرف شدند.

​براى معلومات برادران ودوستان بايد عرض كرد، كه تاكنون صدها كتاب به زبانهاى گوناگونى، از طرف نويسندگان گرامى در باره زندگى وشخصيت رسول اكرم  نوشته شده، وهر يك به سهم خود، وطرز معرفت خود، قدم مؤثر ومثبتى در واضح ساختن ابعاد زندگى تاريخى پيشواى اسلام حصه گرفته اند، وما بخاطر آسان نمودن بيشتر فشرده نمودن بخش هاى مهمى از زندگى برگزيده خدا را براى خوانندگان ملت مظلوم ورنج كشيده وشهيد پرور افغانستان تقديم ميداريم، واميدواريم كه دوستان، برادران وخواهران این کتاب را مطالعه كنند، واستفاده مثبت ومؤثر بنمايند. ومن تلاش انسانى خود را كرده ام كه به نكات مهم وضرورى اهتمام كنم، وبايد گفت كه اين یک عمل انسانى ميباشد، هر عمل انسانی خالى از عيب ونقصى نيست، واگر اشتباهی در این پیدا میکنند من را مطلع سازید با قلب پاک انتقاد سالم تان را میپذیرم. 

خواننده گرامی / عزیز بیایید سیرت حیات برگزیده الله متعال حضرت محمد مصطفی را با قلب آرام ونيت خالص بخوانیم ودر همه عرصه های زندگی آن شخصیت معظم تامل نمایيم. بیایید سیرت خیر خلق الله را مطالعه کرده وبه تمام ابعاد آن تدبر کنیم معرفت حاصل نمایيم تاکه حقیقت را بفهمیم واز آن استفاده نمایيم وبه زندگی روزمره خویش تطبیق عملی کرده به نجات ابدی نایل شویم. باید بدانیم که ما مسلمان هستیم ودين ما دين مبين اسلام وحضرت محمد پیشوای رهبر ورهنماء اين دين معزز است.

از نظر اسلام معرفت از زندگی حضرت محمد وآگاهی از اخلاق حمده آن برگزیده طلب خشنودی ذات یکتا رب الجليل ورسیدن به رضای آن ذات کبریا بوده. وبواسطه آن معرفت انسان مسلمان به میزان اخلاقی عالی میرسد وخدمت اجتماعی برای هر فرد جامعه تقدیم میکند. بدون شک علم داشتن به زندگی رهبر اسلام وآن را الگو خود قرار دادن، مكتب، مدرسه، اخلاق، عزت، شرف وعبادت است، چونکه او مرجع اساسی اسلامی بوده وبرای هر فرد الله پرست وپابند به سنت واخلاق او یک نوع ثبات واستواری، آرامش روحی می بخشد وانسان را واقيعاً انسان بادرك، با هدف، با وقار میسازد. فلذا به آموختن حیات آن نبی با عظمت سعی بخرج دهیم ومعلومات کافی وشافی داشته باشیم ودر مسیر زندگی خویش خط مشی سلیم را در پرتوی آن ترسیم نمایيم واز همه عرصه وابعاد آن عمل روز مره داشته پيروي سنت آن شخصيت عظيم ورحيم باشيم.

زندگی پیشوای اسلام حضرت محمد برای ما زندگی فردى، خوانوادگى و اجتماعی نشان مى دهد، اخلاق نیک، صداقت وفعالیت های خسته ناپذیر را راهنمود مى كند واز ما فرد ساليم، خوانواده معزز، ملت مسلمان باهدف باهمت باوقار وفعال بوجود میآورد که هدف زندگی ما آنست که تمام قوت ونيروي مان را در اعمال مثبت متمرکز نمایيم ودر برپاداشتن اعمال نیک وصالح، تقدوم فکری وروحی، پیشرفت معنوی ومادی قدم فعال گذاریم وهمه ابعاد زندگی را با امانت داری واخلاص مندى به پیش ببریم ودر جهت کسترش فکری وتربیوی تأکید ورزیم وتلاش عالی نمایيم تا که از جمله خیر امت در زمین الله متعال قرار گریم وخدمات اسلامی وانسانی را فراهم کنیم واز هرنوع نفاق وفتنه دوري نماييم تاكى عبد الله وپيروي رسول الله شويم .

ای برادر مسلمان ای هم وطن عزیز بیایید از سیرت رهبر بشریت درس عملی بیاموزیم ونظام اخلاقی وسیاسی وعدالت اجتماعی را در جامعه اسلامی عملی کنیم وخیر خواهی اخلاص مندی وآموختن علم را برای مردم بيش كش نموده وايشان را دعوت واقعى طبق قرآن نمایيم. بیایید از رسالت الهی که برآن برگزیده نازل شده است اطلاع یابیم وآگاهی کامل داشته باشیم واز امت که آغاز وحی الهی به کلمه (اقرأ) یعنی: -بخوان- شروع شده باشیم. بیایید بخوانیم ودرایت حاصل کنیم، بیایید از جهل ونادانی خود را دور سازیم وآگاهانه کتاب خداوندی وسنت پیغمبر را پیروی نمایيم واز آن درس عملی بگریم.

ای عزیزان بیایید روش اخلاقی وانسانی را از سیرت زندگی حضرت محمد بیاموزیم ومسلمان آگاه ودعوت گر واقعی وفرد مصلح وبا خدا باشیم وخط مشی پیشوای اسلام را به خود الگو قرار دهیم. خط مشی را که رسول اکرم مرسوم کرده است این است که همه افراد بشری در جهان ویا در کره زمین زندگی میکنند از یک اصل واحد هستند، خالق یکتا خلقت را از یک فرد آغاز کرده واز همان فرد همسر او را ایجاد نموده وتمام افراد بشر را که در روی زمین ومناطق مختلف آن زندگی میکنند از همان یک پدر مادر بوجود آورده است. وپیام رسالت محمدی بر هر فرد از افراد جامعه بشری که در این سر زمین اللهى زندگی میکند این است که الله متعال شما را از یک پدر ومادر آفریده وهمه انسان ها در انسانیت برادر یکدیگر هستند ودر حقوق بشریت باهم مساوی وبرابر هستند وهیچ کسی امتازی ندارد.

وما باید به این اصل که رسالت محمدی به آن آمده وموضوع حقوق بشر را عادلانه ومنصفانه توضیح داده است ودر عصر اسلام بدون تبعیض نژادی وزبانی به پیش برده است عمل نمایيم وخود را مخلصانه آماده سازیم وبه هر فرد از انسان احترام داشته باشیم. ای برادر مسلمان بیایید خداوند بزرگ را آفریدگار وپروردگار وخالق اصلی خود بدانیم، وبه رسالت الهی باور راسخ داشته باشیم، ورهنمائی وآئین بر حق پیغمبر خدا را با قلب پاك قبول کنیم، وخط مشی آن برگزیده را روش عملی برای زندگی سعادت مند وشرافت مند خود قرار دهیم. واز هر نوع خود خواهی، کبر، غرور وفساد اخلاقی واداری اجتناب ورزیم ودست همدیگر را بگریم وخدمات دینی اجتماعی نمایيم و همه امور خود را آراسته سیرت پیغمبر معزز بسازیم ومردم را به راه نیک واصلاح فردى واجتماعی دعوت نمایيم واز افراط وتفریط دوری کنیم.    

​واز خداوند بزرگ التجا ميداريم كه اين عمل متواضع ما را در ميزان حسنات مان قرار دهد، ودر روز آخرت ما را از جمله امت رسول الله وپيرو سنت او وخط مشى زندگى اش بگرداند، وشفاعت رسول اكرم  را به ما نصيب گرداند، وتوفيق به عبادت، اخلاق ودعوت نمايد وما را در دنيا وآخرت هدايت فرمايد، وگناهان ما را بفضل ومرحمتش ببخشد، وسعادت دارين را نصيب ما وخوانندگان گرامى گرداند.

زندگى پيشواى اسلام واشرف مخلوقات حضرت محمد 

بخش دوم: 

نويسنده: استاد محمد امين (جامى، كُهمردي)

دكتورا در تمدن اسلامى

محاضر در كليه جامى در برمنگهم

شخصيّت حضرت محمد 

حضرت محمد  رسول الله متعال، برگزيده اى معزز رب العالمين، نور هدايت، يك شخص داعي، ويك شخصيت عالي وباعظمت بوده ونظير آن در انسانها تكرار شدني نيست. كه او از طرف خداوند بزرگ براي هدايت ورهنمائي بشريت مبعوث شده بود، ومردم را به جاده حقيقت وراه راست ومستقيم كه عارى از هر نوع كجي بوده وباعث نجات ابدي براى انسان ميباشد دعوت نمود. وابر سياه جاهليت كه سراسر جزيره اى عرب را فرا گرفته بود به باد فنا و ركود مواجه ساخت، ظلم وستم كه همه روى زمين را سايه افگنده بود به روشنى اسلام عزيز منور ساخت.

​واين شخصيت عظيم همه جهانيان را به ايمان آوردن به خداى يگانه، آزادي از بردگی، وعدالت اجتماعي دعوت نمود. ودين مبين اسلام را با عزم راسخ وهمت عالى براي همه اهل زمين معرفي ساخت، واز ايشان خواست كه عبادت پروردگار واحد ويكتا را كنند وقانون الهي را تطبيق نمايند واز ظلم وبي عدالتي اجتناب ورزند. شخصيت بزرگ محمدورسالت واقعي آن همه زمين را لرزانيد، وهمه زورآوران وزورگويان تاریخ، ومستبدان زمان را بحيرت انداخت وزندگي ظالمانه شانرا وخيم ساخت.

حضرت محمد  انسان برگزيده:

​حضرت محمد بزرگوار ورهبر آزادي واستقلال ديني، وپيشوائي توحيد، يك فرد از انسانها بود كه بولادت وطرز طبيعت انساني به دنیا آمده. و او انسان برگزيده بود كه خداوند قدير وحكيم اورا محبوب خود قرار داده وبراي ختم رسالت آسماني انتخاب كرده ودروازه رحمت را بروى او باز نموده وسلسله رسالت ونبوت را بعد از آن شخصيت عظيم مسدود ساخته است، وآنرا در دنيا وآخرت معزز ومكرم قرار داده است. نبي الله متعال كه يك انسان با هدف وبا احساس بود، علاقه وصميميت خاصى براى رهائى انسانها از بد بختي، فلاكت باري، خيانت، فساد وگمراهي داشت، او رحمت للعالمين بود ودر جهت نجات بشريت تلاش عظيم بخرج داده كه همه را از كفر، شرك ونادانى بسوي توحيد رباني دعوت نمود.

بندگى رسول خدا 

​حضرت سرور كائنات وبرگزيده پروردگار جهان يك بنده عابد ومخلص وموحد الله متعال بود. در عبادت وبندگي خداوند یگانه کاملاً شائق وعلاقه بي نظيرى داشت، وزندگى خويش را قرباني عبادت ومحبت ربّ الجليل گردانيده، وقبل از بعثت به نبوت مبارك اش در عبادت تفکری، ويافتن حقيقت كائنات وخالق موجودات مشغول بود. بدون شک وشبه به وحدانيت وموجوديت رب العالمين تفكر ميكرد. وبعد از بعثت شريف اش چنان عبادت صادقانه ومخلصانه می نمود كه نظير آن اصلاً وجود نداشت، واز عبادت وذكر خداوند (ج) لذت خاصى می برد، ومحبت وعشقش به عبادت خالق يكتا ولايزال روزانه افزايش مى يافت واتصال روحى وفکری وقلبی وجسمی او به ملأ الأعلى بود كه هميشه راز ونياز با خالقش می نمود وازآن ذات كبرياء مغفرت، خير دنيا وآخرت را ميخواست، ومردم را به اعمال واخلاق نيك وخجسته دعوت مى نمود.

سپاسگزارى رسول خدا:

​حضرت محمد  كه بنده عبادتگر وشاكر، رهبر آزادي خواه بشريت، وشخصيت عالى رتبه وعالى مقام بوده وحى خداوندي به او مي رسيد واو به رساندن دعوت ربانى مأمور مى شود تاكى مردم را در راه خير وصلاح سوق دهد سعادت مندى ونجات ابدى را به همه مردم رهنمائي كند. آن شخصيت عظيم كه تهذيب وتربيه را از بارگاه الهي بواسطه الهام رباني در يافت نموده، يك انسان شاكر سپا سگزار بود وهميشه شكر نعمت خداوند (ج) را كه به او ارزاني نموده بود می كشيد وشب ها را بعبادت وشب خيزي وطلب مغفرت ميگذرانيد، وحتى از مداومت به شب زنده دارى ونماز خواندن پاهاي مباركش ورم ميكرد، وروزي حضرت عائشة (رض)، أم المؤمنين، بحيرت مان وپرسيد: فَقَالَتْ لَهُ عَائِشة: «لِمَ تَصْنَع هَذَا يَا رَسُول اللَّه وَقَدْ غَفَرَ اللَّه لَكَ يَا رَسُولَ اللهِ» (روايت بخارى) يعنى: شما معصوم ومغفور خداوند هستيد، چرا خود را در عبادت اذيت مي دهيد وبه اندازه به نماز خوانى مى ايستيد كه پاهاى مبارك تان ورم ميكند، ورسول خدا در جواب گفت: «‏أَفَلاَ أَكُونُ عَبْدًا شَكُورًا«. آيا من يك بنده شكر گذار الله متعال نباشم، يعني بايد كه من يك انسان عابد وشاكر خدا (ج) باشم بخاطريكه خدا وند نعمت هاى بى پايانى را برايم اعطاء نموده است.

صداقت رسول خدا

​حضرت محمد  يك شخصيت با كرامت وبا عزت وبا همت بود، كه هميشه صدق وراستگوي را جزء لا ينفك زندگي اش قرار داده بود. حتى قبل از بعثت نبوت؛ مشهور وملقب به امين بوده وهميشه به صفت نيك ياد می شود ونظير نداشته است. ودر همه ابعاد زندگي اش صداقت وراستكارى وراستگوئي را بخود الگو قرار داده بود، وهمه مردم چه از دوستان ودشمنان به آن خصلت شايسته او اعتراف داشتند. وهمچنان پيغمبر خدا راستي وصداقت مندي را جزئي از برنامه اساسى دعوت خود گردانيده بود واصحاب وياران خود را درس عملي در صداقت ميداد واصرار مى ورزيد كه بايد در هر حالتى كه قرار ميگيرند صداقت وراستكارى را فراموش نكنند. 

امانت دارى رسول خدا:

صفت شايستهء ديگري كه حضرت سرور كائنات ورهبر بشريت به آن مشهور بود، كه خصلت امانت داري مى باشد او امانت دارى را خط مشي زندگي خود قرار داده بود، ودر همه امور حيات خويش به امانت داري مي پرداخت. آن حضرت در ميدان عمل صد در صد امانت دارى را بدون كم وكاست تطبيق مى نمود. ومردم آن سرزمين قبل از بعثت مبارك آن حضرت را بنام (الأمين) مي شناختند، ومال خودرا نزد او به امانت مي گذاشتند. وآنچه كه نزد آن شخصيت بزرگ گذاشته مي شد درآن هيچ نوع كم وكاست نمى شد، وحق را بصاحبش به وجه خوب واحسن مى پرداخت. وهمچنان او وقتيكه به رسالت خداوندي مبعوث گرديد امانت داري را جزء مهم دعوتش قرار داده وهمه مردم را به آن توجيه وتشويق می نمود. وهم به امت اسلامي خطاب ميكرد كه بايد امانت دار باشند. ما بايد امانت داري را جزء از حيات روز مره خود قرار دهيم تاكى پيرو واقعي رسول اكرم  باشيم.

وفادارى رسول خدا

حضرت محمد  رسول مبعوث وفرستاده خداوند (ج) براى عالميان يك شخص با وفا بود، وقدر ياران ودوستان خود را ميدانست، وآنانيكه در روزهاي دشوار قيادت اسلامي ودعوت به توحيد ويكتا پرستي كمك وفدا كاري نموده بودند، پيغمبر خدا خدمت آنان را ميدانست وقدر داني ميكرد. اظهار وفاداري خود را در برار ابوبكر، عمر، وعثمان وعلي -رضی الله عنهم- واصحاب غزوة بدر وديگران ميكرد. وهم مردم را بوفاداري ومحبت به يكديگر وقدرداني باهم توصيه می نمود، وتعليم وتربيه ميداد كه بايد وفادار باشند. انسان مؤمن وخدا پرست بايد در همه عرصه های زندگى اش متابعت رسول خدا را صادقانه كند، وپيروى سنت پاك آن ذات با عظمت را نمايد، ايمان دارى ووفادارى را سر مشق زندگى قرار دهد، تا اينكه بحيث يك بنده مخلص خدا وپابند شريعت دين مبين اسلام قرار گيرد. 

شجاعت رسول خدا:

حضرت محمد  از دوران خورد سالى طفولیت، تا جواني، حتى قبل از بعثت به نبوت وبعد از آن يك انسان شجاعت مند بود. آن حضرت صاحب اراده متين، وصلابت جسمی وروحى ونيرومندي، وشهامت بى سابقه داشت. سر تسليم را در برابر زور گويان وستمگران زمان خم نكرده، ودر برابر مال ومتاع دنيا از خود ضعف نشان نداده، ومسير راست ومستقيمى را كه الله متعال برايش انتخاب كرده بود موفقانه، دليرانه، وشجاعانه ومردانه وار به پيش مى برد. ودر برابر ظلم ستمگران، وشرك مشركين، والحاد ملحدين مقاومت نموده وشجاعانه از اهداف مقدس خود دفاع وحمايت مى كرد. وهمچنان از دوستان وياران خود خواسته كه بايد در بيان كردن حق، وايفاى رسالت وحق گوى ازهيچ كسي ترس وهراس نداشته باشند، طوريكه مي فرمايد: «ونقول الحق أينما كنا ولا نخاف لومة لائم..» يعنى: ما حق را مي گوييم، حق را بيان مى كنيم در هر حالتى كه باشيم، واز ملامت كردن ملامت كننده گان نمي ترسيم.

صبر رسول خدا:

حضرت محمد  رهبر عاليقدر بشريت، چنان رهبرى بود كه در مقابل قدرتهاى جهاني باطل مقاومت مى كرد، ودر اين مسير از خود صبر شكيبائي وبردبارى نشان مى داد، كه طرز زندگي صابرانه را بياري خالق كون ومكان انتخاب نموده به پيش مى برد، ودعوت به راهي راست را سر مشق زندگي خود قرار ميداد، ومردم را براي يكتا پرستي سوق ميداد، وكلمه توحيد را به آنها زمزمه می کرد (ولا إله إلا الله محمد رسول الله) را براى ايشان ميرسانيد ومدلول صحيح آن را در عمق قلبها غرس می نمود. 

همه ميدانيم براي رسيدن به حق، ورساندن كلمه حق، وتطبيق منهج الهي در سرزمين الله متعال كار آسان نبوده موانع ومشكلات زيادى را در قبال خود دارد. همچنان حضرت محمد  با مخالفت ها وتهديدهاى زيادى از طرف دشمنان دين وتوحيد مواجه شد، ولى آن برگزيده خدا، وآن صاحب قلب بزرگ، وآن صابر با عظمت، وآن انسان باهمت وآن رسول رحمت در مقابل همه مشكلات ومعضله های روز صابرانه استادگي كرد، ولحظه خسته گى را اظهار نه نمود، واز خود ضعف وبي صبري نشان نداد، وزحمات را با عزم متين قبول كرده وخود را به الله متعال سپرده وبخاطر دعوت حق همه رنج ها را كشيده وصابرانه مقاومت مى نمود.

زندگى پيشواى اسلام واشرف مخلوقات حضرت محمد 

بخش سوم: 

نويسنده: استاد محمد امين (جامى، كُهمردي)

دكتورا در تمدن اسلامى

اخلاق سرور كائنات 

حضرت محمد  رهبر نيرومند ذات العزيز وابر مرد تاريخ، وپيغمبر برگزيده، داراى اخلاق حميده بوده كه نظير آن در تاريخ بشريت كم پيدا مى شود و آن هم در انبياء ورسل ميباشد، ودر ديگران همچو يك نمونه آن بعد از آن شخصيت مبارك تكرار نشده وتا روز قيامت تكرار نخواهد شد. وذات جليل واقدس قدير آن برگزيده خود را صاحب بلند ترين وعظيم ترين اخلاق گردانيده واو را رحمت براى عالميان انتخاب كرده است. طوريكه ذات بي نياز در مورد مدح اخلاق حضرت محمد ، در قرآن ميفرمايد: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ. هرآينه شما -محمد- صاحب اخلاق عظيم مي باشيد.

اخلاق شخصى حضرت محمد :

حضرت محمد برگزيده خالق موجودات، وپيشوائي بشريت، يك زندگي عادي داشت. ودر جائيكه حيات شباروزي خود را پيش می برد، خانه اش، لباسش، وطعامش از يارانش فرق نداشت. وكدام قصر بخود نساخته بود، در نشست وبرخواست توسط پـهره داران ومحافظان حمايت نميشد. ويك شخصى با شرف وبا عزت ميان مردم بود، در بين جامعه با همه يكجا زندگي ميكرد، واز احوال فرد فرد مجتمع آگاه ودانا بود، وبا همه مردم رابطه نيك، وبرخورد برادرانه ودوستانه داشت وهمه را به يك نظر ميديد. 

​وآنچه كه خداوند از رزق وروزي برايش اعطاء نموده بود صرف وانفاق می نمود، ودر صورتيكه در خانه اش چيزي پيدا نمی شود، روز خود را بروزه داري وشب را به خوردن چند خرمائي ميگذارنيد. ودر بسيار از اوقات كه هيچ غذائي در خانه اش پيدا نميشد بشكم مباركش سنگ مى بست تا از شدت گرسنگي تسلى يابد. 

وبستر خواب حضرت محمد  از ديگران تميز وتفاوت نداشت، بلكه از اكثر مردم پائين تر بوده. وفرشى كه به آن مي نشست ومى خوابيد از پوست هاى مختلف ساخته شده بود، واكثراً بر بوريا مي نشست و مى خوابيد. يكى از روزها حضرت عمر -رضی الله عنه- ديد كه پيغمبر خدا بالائي خسها خواب است ورخسار مبارك اش آلوده به خس شده است. وقتيكه حضرت عمر -رضی الله عنه- اين حالت را ديد اشك از چشمانش ريخت وپيغمبر  پرسيد: «ما يبكك يا عمر؟» چه چيز شما را باعث شده كه گريه مي كنيد. وعمر در جوابش گفت: (أنت خير خلق الله وصفوة الله تنام على الحصير) شما بهترين وبرگزيده ترين مخلوق خداوند هستيد، بر بريا مى خوابيد، در حاليكه پادشاهان روم وفارس بدترين مخلوق الله متعال هستند به بستر ابريشمي وتخت ها مى خوابند. پيغمبر خدا  در جوابش فرمود: آيا ما راضي نباشيم كه خداوند آخرت ابدي ودائمي را با همه نعمتهايش به ما ارزاني كرده است، ودنيا فانى را به آنها داده است.

وهمچنين حضرت عائشه -رضی الله عنها- مي فرمايد: اهل بيت رسول خدا  دو روز نان گندم سير نخورده اند. ودر بعضي از اوقات مدت يكماه ويا دوماه در خانه ما آتش روشن نمی شود، يعني پخت وپزى وجود نداشت، وخوراك ما آب وخرما بود، وقتيكه پيغمبر خدا وفات كرد در خانه ما جز از پارچه هاي نان جو چيز ديگرى وجود نداشت.

اخلاق خانوادگى رسول خدا:

حضرت سرور كائنات وفرستاده خداوند متعال، روشى صادقانه ومخلصانه همراه اهل وخانواده خود داشت. وهميشه زندگي بدون مشقت، وتكليف، ونزاع را با خانمهايش سپرى ميكرد. وهميشه در كارهاى خانه همكاري می نمود، وآب را بدست وشانه مباركش مي آورد. وقتيكه از حضرت عائشه -رضي الله عنها-پرسيده شد كه پيغمبر خدا در خانه اش چه ميكرد؟ وى در جواب گفت: كه برگزيده خدا، در قدم اول يك انسان بود وكارهاي خود را توسط خودش انجام ميداد، بوت هاى خود را خودش پاك ميكرد ، ولباس هاى خود را خودش منظم مي ساخت، وگوسفند شيرى را خودش مي دوشيد، ودر خانه حتى در امور منـزل هم سهم ميگرفت.

وبنابرين حضرت پيغمبر  در مورد اخلاق خانوادگى به امتش چنين مي فرمـايد: «خيركم خيركم لأهله«. بهترين شما كسي است كه خير ونيكي به اهل وخانواده خود كند. 

وديگر اينكه حضرت محمد  چون همه وقتش را صرف دعوت، نيكي، خير خواهي ورساندن پيام حق مى نمود، واهل خانواده خود را هرگز مجبور به سهم گيرى در آن نميكرد. وقتيكه ازواج رسول خدا فكر كردند كه زندگي آسوده تر داشته باشند، پيغمبر خدا به ايشان فرمود: شما اگر همسرى مرا پذيرفته ايد يكى از اين دو مطلب را قبول كنيد، سعادت وكاميابى دنيا ويا آخرت واگر دنيا را مي خواهيد، پس با من نباشيد من دنيا پرست نيستم، مال متعاع دنيا نزد من ارزش ندارد بخاطريكه دنيا يك چيزي فانى است،  واگر آخرت را ميخواهيد با من در همه امور زندگي شريك باشيد. این به این خاطر بود که مسؤلیت ومقامش ایجاد نمی کرد که دنیا را ترجیح بدهد. الله متعال در قرآن بيان ميفرمايد: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيْلا. وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا. يعنى: اى نبي وبرگزيده خدا به زنهايت بگو اگر زندگى دنيا وزينت آنرا ميخواهيد، بياييد كه از آن براى تان متاع دهم، وشما را بوجه خوب رها وطلاق كنم. واگر شما خدا ورسولش وزندگى جاويدانى آخرت را خواهان هستيد، پس يقيناً خداوند به نكوكاران شما اجر وپاداش عظيم را آماده ساخته است.

اخلاق اجتماعى رسول خدا:

حضرت محمد  كه يك شخصيت عظيم بود، در حيات شبا روزي خويش يك معامله نيك وبي سابقه با يارانش داشته كه نظير آن در ميان بشريت پيدا نخواهد شد. حضرت أنس –رضي الله عنه- كه خادم رسول اكرم  بود، روايت مي كند، ومي گويد: من مدت ده سال خدمت نبي كريم را كردم، واز آن ذات پاك من هرگز سخن زشت نشنيدم، هيچ گاه به من نگفت كه چرا اين كار را اينطور ويا آن طور نكردي، وديگر اينكه به هيچ كسى ظلم نمى كرد واجر ومزد كارگران را بخوبى وپيشاني باز اداء مینمود.

در این رابطه حضرت أبو هريره -رضی الله عنه- هم از معامله نيك پيغمبر خدا چنين روايت مي كند: من روزى همراه پيغمبر خدا يكجا در بازار رفتم، فرستاده خداوند لباس مي خريد. و هنگاميكه دكاندار رسول الله را ديد بسرعت طرفش دويد وخواست كه دست مبارك او را ببوسد، پيغمبر خدا مانع آن شـده وبرايش فرمـود: «هذا تفعله الأعاجم بملوكها، ولست بملك، إنما أنا رجلٌ منكم«. اين كار مردم عجم است كه دست پادشاهان خود را مي بوسند، ومن پادشاه نيستم، هر آينه من يك مردى از شما هستم. وابو هريره -رضی الله عنه- جريان سخن را ادامه داده ومي گويد كه حضرت محمد  چيزى كه ضرورت داشت خريداري كرد، ومن خواستم كه آنرا بشانه ام انتقال دهم، رسول خدا  برايم اجازه نداد، ودر ضمن گفت: «صاحب الشيء أحق بأن يحمله«. صاحب مال مستحق وسزاوار است كه مال خود را خودش حمل كند. 

همچنين روايت شده، كه روزي حضرت سرور كائنات با گروهى از يارانش همسفر بودند، وقت طعام رسيد همه تصميم تهيه غذا شدند، وآمادگى گرفتند كه پخت پزكنند. آنها به نزد خويش يك گوسفند داشتند بايد طبخ مى شد. وظايف را تقسيم نمودند يكي از يارانش گفت من آنرا ذبح مي كنم، وديگرش گفت من آنرا پوست مي كنم ونفر سومى گفت كه من آنرا پخته ميكنم، ورسول خدا  فرمود كه من چوب را جمع مي كنم. 

وياران گفتند ما كافي هستيم كه همه كار را انجام دهيم وشما استراحت كنيد. ولى پيغمبر خدا در جواب شان فرمود: «علمتُ أنكم تكفونني، ولكنني أكره أن أتميز عليكم، وإن الله سبحانه وتعالى يكره من عبده أن يراه مميزاً بين أصحابه«. باينگونه پيغمبر خدا درس عملي براى يا رانش داده وگفت من ميدانم كه شما به اين كار كافى هستيد، ولي من نفرت دارم كه خود را از شما برتر بدانم، چراكه خداوند بزرگ از بنده ايكه خود را از دوستان ويارانش بالاتر بداند نفرت داشته و او را بد مى بيند.

وهم از يكى از خصلت هاى بزرگ رسول خدا اين بود كه معذرت يارانش را می پذيرفت واگر از كدامى از دوستانش اشتباهى رخ ميداد به اصلاح او بشكل غير مستقل مي پرداخت ومی گفت: «ما بال أقوامٍ يفعلون كذا«. مردم واقوام را چه باعث شده است كه اين وآن فعل ناشايسته را مي كنند. ووى بكلى نامى از كسى نمي برد ومشاعر كسى را جريحه دار نمى كرد. ديگرى اينكه نمي خواست كه مردم از جايش به او بخيزند، وقتيكه در مجلس ميرسيد به آنجائى مي نشست كه خالي بود، وباعث تكليف ديگران نمي شد. 

بايد متذكر شد كه مثال هاى فوق تنها بطور نمونه بيانگر معامله نيك وحسن معاشرت رهبر بشريت با ياران ودوستانش بوده، وبيان همه اخلاق حميده اجتماعى حضرت محمد ضرورت به نوشتن كتاب هاى مستقل دارد. روايات فوق الذكر نشان ميدهد كه پيغمبر خدا يك شخصيت عالى وبا عظمت بوده، كبر وغرور وخودبيني وخودستائي را مذمت ميكرد، همه اخلاق نيك را در زندگي اش عملي مینمود، ومردم را به آن سوق ميداد، وخواهان ساختن يك جامعه سالم، ملبوس به اخلاق حمیده ونيك بود. ما مسلمانان امروزي بايد از اين مكتب درس عملى بگيريم وخود را پيروى واقعى رسول اكرم بگردانيم تاكى مؤمن وعابد الله متعال شويم. 

خدا ترسى رسول خدا

حضرت سرور كائنات رسول خدا، در همه شئون زندگى خويش خدا را حاضر ميدانست، وخوف خدا را در دلش جا ميداد، تا آخرين توان وطاقتش بعبادت خداوند (ج) مي پرداخت كه نظير آن در بين بشر كم پيدا مى شود، وبعد از وى پيدا نخواهد شد. وشبها را بعبادت خداوند میگذرانيد وهمه امور خود را به آن ذات كبريا حواله ميكرد وخير دنيا وآخرت خود را از ذات قادر وتوانا مي خواست. 

وقلب پاكش، وروح معزز اش پر از ذكر خداوند (ج) بود، وهميشه طلب مغفرت از الله متعال ميكرد ، وهمه كار خود را به «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز می نمود، ودر آغاز خوردن ونوشيدن، ونشستن نام پاك خدا را زمزمه ميكرد واز ياد كردن الله متعال لذت مي برد. وقتيكه اعمال را به پايان ميرساند، به گفتن «الحمد لله رب العالمين» ختم مينمود. 

رجامندى رسول خدا: 

حضرت محمد ، رهبر آزادي، ونجات بشريت از بردگي وغلامى صاحبان زور وزر واستبداد، هميشه به الله متعال رجوع مي كرد وذات پاك بي نياز خداوند قدير را حاضر ميدانست، وبه آن ذات مستغني التجاء می نمود، ودست بدعاء بر مي داشت وسر بسجده مي گذاشت، عجز وناتواني خود را به ذات كبريا حواله ميكرد. ودعاهاى رابه زبان طاهرش زمزمه مي نمود كه ما بعض آنرا بطور نمونه ذكر مي كنيم. 1. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَقَلْبٍ لَا يَخْشَعُ وَمِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَمِنْ دُعَاءٍ لَا يُسْمَعُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعِ». ( روایت أحمد وغيرهيا الهي من بتو پناه ميبرم، از آن نفسى كه سير نمی شود، واز آن قلبى كه نميترسد، واز آن علمى كه نفع وفائده نميرساند، واز آن دعائى كه شنيده وقبول نمی شود، الهي! من از همه اين چهار فقط بتو پناه ميبرم. 2. «اللَّهُمَّ أَحْسِنْ عَاقِبَتَنَا فِي الْأُمُورِ كُلِّهَا وَأَجِرْنَا مِنْ خِزْيِ الدُّنْيَاوَعَذَابِ الْآخِرَةِ». (روایت أحمد وغيره). يا الهي خوب ونيك بگردان عاقبت وانجام همه كار هاى مارا، وما را از ذلت وبدبختي دنيا و از عذاب آخرت نجات بده. 3. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ الْخَيْرِ كُلِّهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمْوَأَعُوذُ بِكَ مِنْ الشَّرِّ كُلِّهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ ‏‏ أَعْلَمْ. اللَّهُمَّ إِنِّيأَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ مَا سَأَلَكَ عَبْدُكَ وَنَبِيُّكَ. وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا عَاذَ بِهِ عَبْدُكَ وَنَبِيُّكَ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْجَنَّةَ وَمَا قَرَّبَ إِلَيْهَا مِـنْ قَوْلٍ أَوْ عَمَلٍ. وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ النَّارِ وَمَا قَرَّبَ إِلَيْهَا مِنْ قَوْلٍ أَوْ عَمَلٍ. وَأَسْأَلُكَأَنْ تَجْعَلَ كُـلَّ قَضَاءٍ قَضَيْتَهُ لِي خَيْرًا«.     ( روایت أبو داود وأحمد) يعنى: يا الهي من تمناى از همه كار هاى خير ونيك دارم، واز آنچه كه ميدانم ازآنچه كه نميدانم مي كنم. از شر وضرر همه امور بتو پناه مي برم. الهي من خير را از تو مي خواهم وسوال مي كنم كه بنده شما ونبي شما كرده است. وبتو از شر وضرر پناه مي گرم. يا الهي من جنت را از تو مي خواهم، وآنچه كه قريب بسوى جنت مي گرداند از قول وفعل برايم مهيا گردان. وبتو از آتش دوزخ وآنچه بسوى آن مي كشاند از قول وفعل پناه مي برم. پروردگارا من از ذات تو مي خواهم كه هرچه كه قضاء تو به آن رفته است برايم خير ونيك بگردان. 4. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ وَتَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ وَفُجَاءَةِنَقْمَتِكَ وَجَمِيعِ سُخْطِكَ». (روایت أبو داود ومسلميا الهي من بتو از زوال وگرفتن نعمتت وتغير عافيتت ونا گهان سخت گرفتن ات وهمه عذابت پناه مي برم.5. ‏»اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُنْكَرَاتِ الْأَخْلَاقِ وَالْأَعْمَالِ وَالْأَهْوَاءِ».(روایت الترمذي). يا الهي من از منكرات وبدی هاى اخلاقى واعمال ناشايسته وهواء نفس وخواهشات شهوانی بتو پناه مي برم. 

نظافت رسول خدا 

حضرت محمد  پيشواي حق ورهبر عادل وبا انصاف، توجه خاصى كه به پاكي وپاكيزگي ونظافت داشت بي مثل وبي مانند مى باشد. وى اهتمام زيادى به شستن بدن مباركش مي كرد، ونمي گذاشت كه بدنش ملوث به ناپاكي شود. ودندانهائي مبارك خود را هميشه مسواك مي زد، ودر پنج وقت نماز وضوء ميگرفت. 

وديگر اينكه برگزيده خدا لباس سفيد را بتن ميكرد كه آن نشانه وسمبول پاكي واهتمام به نظافت بود، وخود را همشيه معطر مي ساخت وعطر خاصى از مشك وعنبر بخود انتخاب نموده بود، ووقتيكه از راه مي گذشت مردم از آثار خوشبوئي او ميدانستند كه رسول خدا از اين راه عبور كرده است. هميشه سر خود را روغن مى زد، ودر هر جائيكه مي بود چه در سفر ويا در اقامت شانه مو، ناخنگير وآينه باخود مي داشت. وهم برگزيده خدا به پاكي ونظافت اصرار زياد مي كرد وبراى امت اش دستور ميداد كه بايد توجه خاصى به پاكي ورزند، وچنان فرموده است: «الدين النظافة» دين اسلام نظافت است. و «الطهور شطر الإيمان». ونظافت وپاكي جزئى از ايمان ميباشد.

مزاح رسول خدا 

حضرت محمد  يك شخصيت عالي مقام بود، وبا ياران ودوستانش هميشة تبسم داشت وبرخورد برادرانه ودوستانه می نمود، وهمرايشان مزاح ميكرد ووقت را با يارانش بخوشي ومحبت سپری می نمود. ومزاح آنحضرت خالى از لهو ولعب بود و آن حضرت مزاح مى كرد، بطور مثال بعضى از نمونه هاي مزاح پيغمبر خدا قرار ذيل ميباشد: 1. روزى پير زني نزد پيغمبر خدا آمد، واز رسول اكرم خواست كه در حق من دعاء كنيد كه خداوند مرا از اهل جنت گرداند. وبرگزيده خدا بمزاح فرمود: «أما علمتِ أن الجنة لا تدخلها عجوز«. آيا نميداني كه جنت جايى مردمان پير وكهن سال نيست وآنها در جنت داخل نمي شوند. پير زن بعد از شنيدن اين قول متأثر شده وشروع بگريان كرد. بعد از آن رسول خدا برايش فرمود آيا كلام خدا را نخوانده ايد: ﴿إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً * فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا * عُرُبًا أَتْرَابًا * لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ﴾. ما جنتي هارا طورى پيدا كرده ايم كه در خلقت آن مثل ومانندى نيست، وزنهاى جنتى را دختران دوشيزه گردانيده ايم. 2. وقت ديگرى يك زن انصاري در مدينه منورة نزد حضرت محمد  آمد واز شوهرش شكايت نمود. برگزيده خدا بمزاح برايش فرمود: «أزوجكِ الذي في عينه بياض«. ومن شمارا به كسي ميدهم كه در چشم او سفيدى وجود دارد. وآن زن فرياد كشيده گمان كرد كه آن مرد مريض ومعيوب ميباشد. پس آن زنرا فهماند كه در چشم هر انسان سفيدي وجود دارد. 3. روزى مرد اعرابي وصحراء نشينى نزد پيغمبر خدا آمد، واز او خواست كه يك شتر به وى بدهد تا اينك سفري كه پيش رو دارد سوار شده برود. رسول خدا  برايش گفت: «أنا حاملكَ على ولد ناقة» من شما را بالاى چوچه شترى سوار ميكنم. وآن مرد متحير شد وگفت: يا رسول الله من ولد ناقه يعني چوچه آنرا چه كنم؟ ورسول خدا  فرمود: «وهل تلد الإبل إلاّ النوق«. آيا شتر را غير از ناقه ها مي زايد؟ يعني هر شتر زادهء ناقه (شتر ماده) است. 

تواضع رسول خدا 

حضرت محمد  يك انسان با عضمت ودر نهايت متواضع بود، وتواضع او همه ابعادوعرصه های زندگي اش را شامل مي شد. چنانيكه در تواضع پيغمبر خدا هيچ وقت تغيرى نيامد، ودر برابر هيچ كسي از خورد تا بزرگ، كبر وغرورى نشان نمي داد. فرستاده خدا در دعوت ورهنمايى هايش متواضع بود، در سفر هجرت متواضع بود، ووقتيكه به مدينه منوره رسيد هم متواضع باقى ماند، ووقتيكه پيروانش زياد شدند نيز متواضع بود، زمانكه در غزوه بدر خداوند نصرت را هم نصيبش كرد متواضع وفروتن باقى ماند، ووقتيكه مكه مكرمه فتح شد ونظام شرك وظلم از ميان رفت هم تواضع اش را حفظ نمود. 

روزي كه خداوند قدير مكه معظمه را به دست محبوبش فتح كرد، ولشكر كفر وشرك شكست ابدي يافتند، وهمه طاغوت پرستان وجاهلان ضد اسلام وپيغمبر خدا وقرآن مهزوم ناكام وسرنگون شدند. ودراين وقت رهبر بشريت وحامي لواء توحيد با هزاران مرد جنگي بطور متواضعانه داخل حرم شريف شد، هنگاميكه بر شترش سوار بود سر مباركش بسوي زمين فروتن بوده ومتواضعانه شكر خدا را بجا ميآورد، وحمد وثناء پروردگار را بر زبان زمزمه مي كرد. در خاتمه به همه مردم اعلان محبت كرده فرمود: «اليوم يوم المرحمة» امروز روز مرحمت است.یعنی روز قتال وانتقام گیری نیست روز اخوت وبرادری است. 

مهربانى رسول خدا :

حضرت محمد  فرستاده خدا، يك انسان بی نهايت مهربان وبا شفقت وبا رحمت بود، ومخصوصاً او شفقت خاصى نسبت به اطفال، زنها، ضعيفان، پير مردان، ومساكين وبيچاره گان داشت. آن حضرت دست آنانرا مي گرفت، وبه آنان مهرباني مي كرد، ومساعدت می نمود. روزى رسول خدا با جمعى از مسلمانان در حالت اداء نماز جماعت بودند، كه وى صداى يك طفل كوچك را شنيد كه گريان مي كند، آن حضرت بخاطر طفل ومادرش نماز را زودتر تمام نمود، وشفقت ومهرباني اش را به آنها نشان داد. ودر ضمن به امت اسلامي توصيه نمود كه ترحم داشته باشند وبا فرزندانشان مهرباني، شفقت وترحم نمايند. وحتى برگزيده خدا از مسلمانان خواسته است كه بايد در برابر حيوانات هم ترحم كنند. 

ترجيح دادن محتاجين

حضرت محمد  رهبر امت اسلامى، ورهنماى بشريت، به محتاجين امتش اهتمام وتوجه بيشتر كرده آنها را از معاونت ومساعدت بى دريغ خود بى نصيب نمى كرد. در قسمت مستحق بودنشان آنها را ياري مي نمود. روزي حضرت فاطمه –رضي الله عنها- دختر محبوب رسول خدا  از كار خانه اش شكايت كرد واز پدر مهربانش خواست كه يك خدمه را برايش آماده سازد. اما رسول خدا  اين خواهش دختر خود را رد كرده وفرمود: «لا أعطيكِ وأدع أهل الصفة وهم جماعة من الفقراء تطوي بطونهم من الجوع«. يعنى: من حاضر نيستم كه خواهش ترا بر آورده سازم، واهل الصفه را كه جماعتى از فقراء بودند كه زياد تر مستحق ميباشند، كه حيات شباروزي خويش را باگرسنگي سپري مي كردند، كمك كرده نتوانم. 

وهمچنان، روزي كه برگزيده خدا  به خانه فاطمه -رضی الله عنها- رفت، ومي خواست كه از فرزندش ديدن كند. وقبل از اينكه به خانه داخل شود، بدون توقف خارج شد. وفاطمه –رضي الله عنها- علت را ندانست واز رسول خدا  راز اين خارج شدن وبازگشت پرسيده شد، ورسول اكرم فرمود: «إني وجدتُ في يديها سوارين من فضةٍ«، من در دستهاى آن چوري نقره ديدم. واين خبر به فاطمه -رضي الله عنها- رسيد وفوراً هردو چوري خود را به پدر بزرگوارش فرستاد. رسول خدا  هردو آنرا به دونيم درهم فروخت وپول آنرا به فقراء ومحتاجين صدقه نمود. 

بنا براين بايد تأمل كرد وفکر نمود، كه رسول خدا  مشكلات ومصيبت هاى امت ومردم را مافوق مصلحت ومنفعت شخصي خود ميدانست، وآنرا بر مصلحت اهل وخانواده خود ترجيح ميداد، وبرترى را به محتاجين ميداد، وبه ضرورت آنها رسيدگى ميكرد.

این واقعاً یک درس عملی بر ما مسلمانان است که باید نیازمندی جامعه خویش را درک کنیم وبه مردم بی چاره خود کمک نمایيم. وباید به مشکل اجتماعی روزمره همه افراد جامعه خود بدون تبعیض ریسدگی کنیم. بدبختانه كه ما امروز مصلحت شخصى وقومى خود را ترجح ميدهيم وبه مشاكل اجتماعى توجه نداريم، بايد خود را محاسبه كنيم كه آيا ما پيرورسول اكرم هستيم ويا فقط در زبان مي باشيم ودر ميدان عمل بسيار دور هستيم.

 

بحث در مورد'زنده گى پيشواى اسلام و اشرف المخلوقات، حضرت محمد (ص)'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است