نقش استغنای مالی در رشد علمی امام ابوحنیفه

نقش استغنای مالی در رشد علمی امام ابوحنیفه
  • 1400/9/11
  • استاد غلام الدين كلانترى
  • 12:04:05
اشتراک گزاری:

نقش استغنای مالی در رشد علمی امام ابوحنیفه

 

نويسنده: استاد غلام الدین ( کلانتری )

چکیده
بحث کوتاه «نقش استغنای مالی امام ابوحنیفه در رشد علمی» موضوع بسیار مختصری در برابر حیات پربار، بالنده و داوریهای پر از حب و بغض نسبت به حیات علمی این امام بزرگوار، بویژه زندگی مالی و تجارت طولانی ایشان است. ریشه کاوی زندگی علمی امام ابوحنیفه در بُعد مالی و شناخت نطریات فقهی ایشان، تلاشی فراوان، پشتکاری استوار، زمانی کافی و اخلاصی ناب میطلبد.

هدف این نبشتار روشنساختن گوشهای از زندگی مالی امام و شناخت اثرات آن بر شکل گیری نظریات فقهی ایشان در منظومه بزرگ فقهی است. همچنان نقش استغنای مالی امام در رشد علمی شخص امام و بازتاب آن درتوسعه و گسترش علمی در جهان چگونه است. باشد که روح کار، تلاش، تجارت و استغنای مالی در وجود علمای کشورمان دمیده شود تا بستر مناسبی برای رشد و گسترش علم و دانش دینی در کشور مهیا گردد.

نتیجهای که از این بحث کوتاه به دست آمده اهمیت و جایگاه استغنای مالی برای علماست، همچنان که می شود که در تجارت و داد و ستد مالی، تسامح، امانت داری، همکاری و صداقت را اصلِ کار و معاملات قرار داد. امام با الهام از تجارت و امورمالی، نظریات جدیدی را در عقود، بیوع و معاملات مردم مطرح کرد که منحصر به فرد امام است. لذا امام الگوی صالحی برای علمای ما در معاملات مالی و تجارتی است. واژگان کلیدی: امام ابوحنیفه، استغنای مالی، تجارت اخلاقی، اخلاق تجارتی، فقیه تاجر.

فصل اول

نقش استغنای مالی در رشد علمی امام ابوحنیفه مال و اهمیت آن
اهمیت مال و سرمایه به هیچکسی پوشیده نیست، مال اگر در اختیار انسانی خوب بود، بهترین و سودمندترین مال خواهد بود و در راه خیر و منفعت عامه بهمصرف خواهد رسید. برعکس؛ اگر مال در دسترس و اختیار انسانی شریر قرار گرفت، مالی خواهد بود که احتمال مصرف آن در راه خیر و نافع کمتر خواهد بود. از دیدگاه اسلام مصادر کسب مال و راههای مصرف آن از اهمیت بسیاری برخوردار است. چون انسان از مال و سرمایهاش مسئول است که از کجا به دست آورده و درکجا آن را بهمصرف رسانیده است؟ سرمایه حلال در همه ابعاد زندگی انسان اثرگذار است، در کسب و کارمان مرزهای حلال و حرام را پاس بداریم. مال و سرمایه در رشد علمی انسانها نقشی غیر قابلانکار دارد،کسیکه از سرمایه خویش در راه فراگیری علم و دانش بهره گرفته، سودی فراوان بهدست آورده است. تلاش شودکه مال و سرمایه در راهی که در آن رضای خدایمتعال و منفعت مردم نهفته باشد، مصرف گردد.

مقدمه
تعریف مال
تعریف مال در لغت: از واژه ««مول» گرفته شده و به معنای هرچیزی است که انسان مالک آن میگردد. تعریف مال در اصطلاح: فقه اسلامی با مذاهب مختلفش، تعریفات متعددی از «مال» ارائه کرده است. احناف، مال را چنین تعریف کرده اند: مال آن استکه طبیعت انسان بهسوی آن تمایل نماید و ذخیره- کردن آن تاهنگام نیاز ممکن باشد1. تعریفات مختلفیکه فقهاء از مال مطرح کرده اند، متقارب و نزدیک بههم اند. ولی برخی متاخرین تعریف ذیل را ترجیح داده اند: مال بههرچیزی گفته میشود که گردآوری و نفعگرفتن از آن به شکل معتاد ممکن باشد2. محققین معاصر تعریف ذیل را برگزیده اند: مال عبارت از هرچیزی است که عرفاً قیمتدار بوده و نفعگرفتن از آن در حال فراخی و اختیار جایز باشد شریعت برای «مال» حقیقت شرعیای که معنای دقیق آن را معین سازد، وضع نکرده است. همانگونه که برای ایمان، نماز، حج و امثال آنها حقیقت شرعی وضع نموده که معنای آن را معین میسازد. ولی معنای مال را به عرف متداول گذاشته و مردم واژه مال را به گونهای که معروف بود، می دانستند3. اطلاق مال در شرع بیشتر به بستان، زمین، لباس و متاع و خوراک و پوشاک اطلاق شده و با پیشرفت علوم انسانی، کلمه مال اطلاقات متعددی یافت، و مال شامل حقوق و منافع شد.

اهمیت مال در زندگی
مال و ثروت وسیله تحقق پیشرفت، ترقی، تحول، خوشبختی و تمدن میشود. افراد و جوامع بدون پشتیبانی ثروت و سرمایه به حرکت نمیآید.
1 – حاشیة ابن عابدین (4/ 501) 2 – المدخل لدراسة الشریعة الإسلامیة ، لدکتور عبدالکریم زیدان، ص (183) 3 – المعاملات المالیة أصالة ومعاصرة (1/ 112)

مال در گذشته و حال، شاهرگ حیات افراد، جوامع و حکومتها را تشکیل میداد و این اهمیت تا کنون ادامه دارد. مال بستر رشد اقتصادی و تجارتی را در کشور مساعد میسازد، همچنانکه مال سبب شعله ور شدن آتش جنگ های منطقوی و جنگهای میان دولتها در گذشتهها و عصر حاضر است. مال در زمانه های گذشته و حال فرصت های مساعدی را برای فراگیری علم و دانش، ایجاد سهولت های لازم برای تحصیل تعلیمات بهتر و تربیت موثرتر و زمینههای رشد و شهرت را فراهم کرده است. کشورهایی که از مال و سرمایه بیشتری برخوردار اند، جایگاه برتر و ارزشمندتری در میان ملتها احراز میکنند. در زمان کنونی نیز اهمیت مال همچنان پابرجاست، مال وسرمایه بر تصامیم سیاسی، اقتصادی، علمی، تربیتی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی، رسانهای، عمرانی، استخباراتی، و همه امور کشور اثرگذار است و همه فکتورها به دور آن میچرخد. وسوسههای زراندوزی و سرمایهپروری، چه کشورهایی را به مصاف یکدیگر میبرد، چه قوتهایی را بهتجاوز و اشغال تحریک میکند، چه جنگهای تباهکنی را شعلهور میسازد، چه انسانهای بیگناهی برا به قتلگاهها میبرد، چه اعراضی را به هتک و دریدن سوق می دهد و چه اموالی را با تاراجها نابود میسازد. مال و سرمایه در کشورهای پیشرفته و عقب مانده حرف اول را میزند، محور آشکار و پنهان برنامههای خورد و کلان و دارای افکار مختلف، همان مال و ثروت است. اهمیت مال تا جایی بالا میگیرد که از دیدگاه برخی اندیشههای عصرما، در جایگاه یک معبود به آن نگاه میشود که باید هرکس بهگونهای و روشی در پای آن سجده کند.

اهمیت مال از دیدگاه اسلام
اسلام اهمیت ویژهای به مال قایل شده است، چه از جمله پنج بنای اسلام، انجامدادن دو بنای آن یعنی زکات و حج، به مال بستگی دارد. لذا اسلام اهمیت مال، روش و راههای درآمد و کسب مال و راههای مصرف آن را توضیح داده است. در فرهنگ دینی، اهمیت مال چنان از جایگاه برازندهای برخوردار
شده که مجاهد فی سبیل الله و تلاشکننده در راه طلب رزق مساوی و برابر دانسته شده است. {وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ } [المزمل: 20]

ترجمه: و گروهی دیگر برای به دست آوردن فضل الهی (و کسب روزی) به سفر میروند، و گروهی دیگر در راه خدا جهاد میکنند
اسلام؛ مال و ثروت را وسیله قوام زندگی افراد و جامعه می داند. خداوند متعال می فرماید: { وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا } [النساء: 5].
ترجمه: اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید. اسلام؛ با نگاهی معتدل به ابعاد کلی مال، قواعدی برای آن وضع کرده است. تا مال با همه فروعات و شاخههای کسب و مصرفیکه دارد، قاعدهمند و ضابطهپذیر شود. به گونه زیر:

اول: مال ملک خداست. همه انواع اموال از خداست، زمین، آسمانها، بحرها و کلیه اموال آشکار و پنهان و همه چیز در ملک خدای غنی است. خدای سبحان اموال را در اختیار بندگان کافر و مومن قرار میدهد. {وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ} [النور : 33] ترجمه: و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید. دوم: انسان تنها جانشین در مال است زندگی انسان در زمین، مقتضی نیاز به مال و ثروت است. برای رفع این نیاز، خدای سبحان آدمی را جانشین در مال ساخته است تا بتواند از مال استفاده بهینه و طبق احکام و هدایات آفریدگارش داشته باشد. میفرماید: {وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ} [الحدید: 7] ترجمه: و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید. سوم: مالک مال در رشد و افزایش آن آزاد است این آزادی مشروط به عدم ضرر رسانیدن به کتله انسانی است، مردم در این مال حق معلوم دارند و کمترین حق آنها این است که با مال خو اسباب زیان و ضرر آنها را فراهم نسازد. چهارم: مال وسیله است نه هدف

مال از نظر اسلام وسیله است نه هدف، اگر مال در دست انسانی مومن و خیرخواه بود و آن را در راه خیر به مصرف رسانید، سعادت دنیا و آخرت تحقق می یابد. ولی اگر مال در دست انسانی گناه پیشه قرار گرفت، آن را در راه خیر بهمصرف نرسانید، در دنیا و آخرت به زیان وخسران روبه رو میگردد1.

مصادر کسب مال
کسب مال در زندگی انسان از اهمیت فراوانی برخوردار است، هرگاه مسلمانی در پی کسب مال بیرون میشود، قبل از همه باید به مصادر و روشهای کسب مال بیندیشد. تا بتواند مال خویش را از مصادر مشروع و روشهای مشروع به دست بیاورد. پیامبر علیه السلام با اشاره به اهمیت این امر میفرماید: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ، لاَ يُبَالِي
المَرْءُ مَا أَخَذَ مِنْهُ، أَمِنَ الحَلاَلِ أَمْ مِنَ الحَرَام2ِ» صحيح البخاري (3/ 55)
«کسی که می خواهد مالی پاکیزه کسب نماید، لازم است پنج امور زیر را مدنظر داشته باشد3: 1- به خاطر کسب مال، فرضی از فرایض خدای متعال را تاخیر یا نافص نسازد. 2- به خاطر کسب مال به هیچ آفریده خدای سبحان آزار و اذیت نرساند. 3- قصدش از کسب مال، عفت خودش و خانواده اش باشد، قصدش زراندوزی و گردآوری مال
نباشد. 4- در کسب مال بیش از حد لازم خودش را خسته و از کارافتاده نسازد. 5- رزق خویش را از کسب مال نداند، بلکه باور داشته باشد که رزقش از سوی خدای متعال بوده و
کسب مال سبب رزق است.
1 – المال فی القرآن الکریم (ص: 8) 2 – ابوهریره روایت کرده است که پیامبر علیه السلام فرمود: بر مردم زمانی فرامیرسد که شخص باکی ندارد چیزی را که میگیرد، آیا از حلال است یا از حرام؟ 3 – النظام الاقتصادی فی الإسلام (ص: 1)

6-
حرفه وپیشه اش حرام نباشد،مانند:زنا،شرابفروشیوساختنآلاتموسیقی.همچنانکسبشرا تصرفی حرام فرانگیرد. مانند: تعامل با ربا یا قمار، یا تجارتی که شامل ظلم، یا فریب، یا سوگند دروغ و امثال آنها گردد.»
مسلمان مسئول است که مصادر کسب مال خویش را جدی مدنظر داشته باشد، تا بیخبر و ندانسته در حرام واقع نشود، یا سبب دریدن عرضی نگردد، یا حقی را سلب نکند، یا به کسی تجاوزی صورت نگیرد، یا منفعت دیگری را زیر پای نسازد، یا موجب تحقیر و توهین دیگری نگردد، یا شبهه حرامی در آن دخیل نباشد و ….. تا در صحرای محشر؛ آنجا که مال و منال، جاه و جلال کارساز نیست، مورد بازپرس شدید قرار نگیرد. حدیثی با همه اختصار این موضوع مهم را رسا ترسیم نموده است:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ يَوْمَ القِيَامَةِ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ، وَعَنْ عِلْمِهِ فِيمَ فَعَلَ، وَعَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ…1» سنن الترمذي، ت شاكر (4/ 612) کسیکه از خدا نمیترسد، باکی ندارد که مالش را از کجا کسب نموده و در چه راهی به مصرف رسانیده است؛ بلکه همّ و غمّش افزایش حساب بانکی اوست هرچند از راه سحت و حرام باشد؛ مانند: سرقت، رشوت، غصب، تزویر، داد و ستد حرام، ربا، خوردن مال یتیم، اجاره عملی حرام، تجاوز به بیتالمال مسلمانان، غصب و تاراج داراییهای عامه، گرفتن مال دیگران بر اثر ظلم و فشار و غیره… سپس ایشان با این درآمد و کسب حرام، میخورد، میآشامد، میپوشد، خانه میسازد، موتر میخرد و سایر اعمال حرام را انجام میدهد. که وجودش از حرام رشد میکند2. قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: « أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا، وَإِنَّ اللهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِينَ، فَقَالَ: {يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا، إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ} [المؤمنون: 51] وَقَالَ: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ} [البقرة: 172] ثُمَّ ذَكَرَ الرَّجُلَ يُطِيلُ السَّفَرَ
1 – پیامبر علیه السلام فرمود: پاهای بنده در روز قیام حرکت نمی کند تا آن که از عمرش پرسیده شود که آن را در چه چیزی صرف کرد، از علمش پرسیده شود که به چه چیزی عمل کرد، از مالش پرسیده شود که آن را از کجا کسب کرد… 2 – محرمات استهان بها الناس (ص: 43)

أَشْعَثَ أَغْبَرَ، يَمُدُّ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ، يَا رَبِّ، يَا رَبِّ، وَمَطْعَمُ ُه حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِيَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى يُسْتَجَابُ لِذَلِك1َ؟ » صحيح مسلم (2/ 703)

راههای مصرف مال
همانگونه که مصادر کسب حلال از دیدگاه اسلام اهمیت دارد، راههای مصرف مال نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. بر مسلمان واجب است تا راههای مصرف مال و سرمایهاش را بشناسد تا در بستر حرام جریان پیدا نکند. قال رسول الله صلى الله عليه وسلم «لا تزول قدما عبد يوم القيامة حتى يسأل عن عمره فيما أفناه وعن
علمه ما فعل به وعن ماله من أين اكتسبه وفيما أنفقه وعن جسمه فيما أبلاه2» سنن الدارمي (1/ 61)، سنن الترمذی (4/ 612).
راههای بیشماری برای مصرف مال وجود دارد که راهی حلال، پسندیده و انسانی نیست. مالی که از راه حرام کسب شود، در راه حرام به مصرف میرسد.
1 – پیامبر علیه السلام فرمود: ای مردم! خداوند پاکیزه است و جز پاکیزه را نمی پذیر، خداوند مومنان را به چیزی امر کرده که پیامبران را نیز به آن امر کرده است. فرمود: «ای پیامبران! از غذاهای پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام میدهید آگاهم.» و فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم، بخورید.» سپس از مردی خاک آلود ژولیده موی یاد کرد که سفری طولانی داشته و دست هایش را به سوی آسمان دراز می کند و یارب! یارب! می گوید. خوراک حرام، نوشیدنی اش حرام ، پوشاکش حرام و از حرام تغذیه
شده، چگونه دعایش مستجاب شود؟ 2 – پیامبر علیه السلام فرمود: پاهای بنده در روز قیام حرکت نمی کند تا آن که از عمرش پرسیده شود که آن را در چه چیزی صرف کرد، از علمش پرسیده شود که به چه چیزی عمل کرد، از مالش پرسیده شود که آن را از کجا کسب کرد و در چه چیزی به مصرف رسانید و از جسمش پرسیده می شود که در چه راهی توان آن را از بین برده است.

مال بابد در راهی مصرف گردد که عبادت پنداشته شده و در آن رضای خدایمتعال وجود داشته باشد؛ مانند: نجات انسانی، درمان بیماری، سدجوع گرسنهای، تعلیم بیسوادی، رشد و بلوغ یتیمی، چاپ کتابی، اعمار راهی، بنای مسجد و مکتبی، دستگیری مستمندی، ساختن شفاخانهای، ایجاد کتابخانهای و امثال آنها….. هرچیزی که از چارچوب برّ، خیر و نیکی بیرون نباشد و در آن رضایت
خدای سبحان مضمر باشد.

نقش مال حلال در زندگی
مال حلال یا روزی حلال به همه درآمدهای اسلامی و انسانی گفته میشود که از راه حرام یا کسب حرام به دست نیامده باشد. هر مال و سرمایهای که از راه راه حلال به دست نیاید، حلالبودن آن مشتبه است. به خاطر تاثیراتی که روزی حلال در زندگی فردی و اجتماعی بهبار میآورد، دین اسلام احکام و رهنمودهای فراوانی ارائه کرده است تا مسلمان لقمه حلال کسب کند و از حرام پرهیز و دوری نماید.
در قرآن کریم آمده است:
{كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى} [طه: 81] ترجمه: بخورید از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، نابود میشود. چون کسب حلال آثار فردی و اجتماعی فراوانی برجای میگذارد، لذا برای شناخت موارد حلال، انسان باید دین خویش را بشناسد، همچنان احکام بیع و شراء یا کار و تجارتی راکه شغل و پیشه دارد، باید در مورد آن شناخنت و اطلاع لازم داشته باشد. اگر از احکام و حلال و حرامبودن آن آگاهی و شناخت نداشته باشد، مرزهای آن برایش معین و شناخته شده نباشد، عبور از مرزهای حرام و واقعشدن در آن بعید و غیر محتمل نخواهد بود. پیامبر علیه السلام اهمیت شناخت این مرزها را چنین بیان میدارد:

«إِنَّ الْحَلَالَ بَيِّنٌ، وَإِنَّ الْحَرَامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهُمَا مُشْتَبِهَاتٌ لَا يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَنِ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ، وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِي الْحَرَامِ، كَالرَّاعِي يَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى، يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ
فِيهِ، أَلَا وَإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى، أَلَا وَإِنَّ حِمَى اللهِ مَحَارِمُهُ…1» صحيح مسلم (3/ 1219)
هرگاه مسلمانی کسب حلال داشته باشد و از راه آن لقمه حلالی برای خودش و خانوادهاش تهیه نماید، نفسش عفیف و بایسته میشود، از مردم مستغنی میگردد و کریم و بزرگوار و دور از ذلت و حقارت زیست مینماید. دستش به سوال و تکدی دراز نمیشود، از جایگاه محترمی در جامعه برخوردار خواهد بود. و نیز مسلمان با کمک مال و لقمه حلال به عبادت پروردگارش میپردازد، از همان مال حلال در
راه خدا و دستگیری بینوایان نفقه و مصرف میکند. همچنانکه اگر در جامعه کسب حلال وسعت و گسترش یابد، این امر سبب میشود که دزدی، غارت، غصب، رشوت، گران فروشی، اختلاس و سایر انحرافات زیانبار اقتصادی کاهش یابد. مال حلال همانند بذری است که هرگاه کاشته شود، ماحصل آن حتما در خانواده و جامعه قابل رویت بوده و آثارش را نیز تحویل جامعه میدهد.

اهمیت مال در رشد علمی
بدون شک، مال و ثروت زمینههای بهتری را در ابعاد مختلف زندگی برای انسان فراهم میسازد، رفاه بیشتر، تعلیم بهتر و تربیت شایستهتر را در جلو انتخاب انسان قرار میدهد.
1 – حلال آشکار است و حرام نیز آشکار است، در میان حلال و حرام امور مشتبه قرار دارد که بسیاری از مردم آن را نمی دانند، کسی که از شبهات پرهیز کرد، برای دین و عرضش طلب برائت کرده است. و کسی که در شبهات واقع
گردد، در حرام واقع شده است. همانند چوپانی که گوسفندانش را در اطراف منطقه ممنوعه می چراند، نزدیک می شود که در منطقه ممنوعه به چریدن بروند. زنهار هر پادشاهی منطقه ممنوعه ای دارد، و منطقه ممنوعه خدای متعال محارم اوست.
از گذشتهها تا امروز و شاید تا فرداها نیز کسی که مال و سرمایه بیشتری دارد، میتواند زمینه تحصیل و فراگیری علم را در بهترین دانشگاههای دنیا برای فرزندانش مساعد سازد. ایشان نیز با خاطری آرام از دغدغههای روزگار در فراگیری دانش خویش تلاش بهخرچ دهند. و در آیندة کشورشان نیز جایگاه

مهم و ارجمندی خواهند داشت. درست است که علم مایه ثروت است، یا علم و دانش سرمایه را بهسوی صاحبش میکشاند، ولی بدون تردید که علم و دانش نیز بهترین زمینهساز فراگرفتن و تحصیل دانش است. در گذشتهها نیز همینطور بوده و کسانی بیشتر به کسب دانش موفق شده اند که تا حدودی از لحاظ مالی کفایتی داشته اند. هرچند برخی علمای بزرگ و نامداری نیز وجود دارند که از متن فقیرترین خانوادههایشان قد برافراشته اند، در جریان تحصیلشان از تعمت سایه پدر نیز محروم بوده و دشوارترین و جانکاهترین لحظات و روزها را در جریان تحصیلشان تحمل کرده اند. اما این دسته خیلی اندک اند. اگر مال و سرمایه در دست انسانهای صالح باشد، میتوانند در فراگیری علم و دانش استفادههای بسیار موثر، مفید و شایانی داشته باشند و در جامعه و کشورشان نیز به عنوان عنصری صالح، شایسته و دانشمند مصدر خدمات ارزندهای بشوند.

فصل دوم
فقیه تاجر
امام ابوحنیفه یکی از اساطین علمی امتاسلامی است که بر فراز قرنها میدرخشد. امام بزرگوار قهرمان تسامح و همزیستی و نظریهپرداز غوامض و نوازل فقهی در پرتو کتاب، سنت، اجماع، قیاس و سایر اصول اسنتباط احکام است. ایشان فقیهی تاجر و تاجری فقیه است که تجارت اخلاقی و اخلاق تجارتی را به سایری آموزش داد. استغنای مالی امام نهتنها در رشد و بالندگی علمی امام اثرگذار بود، بلکه با ردکردن تحایف خلیفه، در پایتخت خلافت غوغا برپاکرد. تجارت امام و رفت و آمد کاری ایشان در بازار، اثرات برازنده و سودمندی در شکلگیری نظریات مالی امام در بخشهای مختلف داد و ستد برجای گذاشت. تا مذهب او متناسب با تعاملات مردم، توجه به چگونگی عقود، منازعات برخاسته از عقود و طرح راهحل هایمناسب و معقول مبتنی بر اصول شریعت جلو رفت و تضج، پختگی و غنای بیشتری به فقه اسلامی بخشید.

گوشهای از زندگی امام ابوحنیفه
نعمان بن ثابت بن زوطی بن مرزبان فارسی، که به کنیهاش ابوحنیفه معروف و مشهور است، در سال 80 هجری درکوفه عراق بهدنیا آمد، جدش از کابل بود1. زمانی که ابوحنیفه زاده شد.
کوفه یکی از شهرهای علمی، فرهنگی و اقتصادی جهان اسلام درآن زمان بود. عراق و بویژه کوفه جایگاه تمدنهای باستانی بود، سریانیها، یونانیها و فارسیها، قبل از اسلا در عراق مدارسی داشتند. عراق بعد از اسلام آمیختهای از اجناس، عقاید، مذاهب، سیاستها و افکار مختلف را شکل داده بود.
مقدمه

1 – ابوحنيفه، محمد ابوزهره، ص 15.
میزبان بحرانها، فتنهها و جنگ فکری در سیاست و اصول عقاید بود. درآنجا دین نصرانی، مذهب شیعه، گروه خوارج، معتزله، مجتهدینِ تابعینِ میراثداران علم صحابه پیامبر علیهالسلام زندگی میکرد. خلاصه همهگونه ملل متنازع وآرای متخاصم در کنار همدیگر میزیست. امام ابوزهره در مورد وضعیت رشد ابوحنیفه مینویسد: « ابوحنیفه درکوفه رشدکرد، در همانجا پرورش یافته و بیشترین زمان حیاتش را به حالت متعلم ، مجادل و معلم سپری کرد. از روایات در مورد زندگی پدرش استنباط میگردد که ایشان ثروتمند و تجارتپیشه بود. در بیشترین کتابهای تاریخ ذکر شده که پدرش درکودکی با علیبن ابیطالب رضیالله عنه ملاقات کرده است و این درست زمانی بودکه جد ابوحنیفه در عید نوروز مقداری فالوده برای علیبن ابیطالت هدیه کرد، این امر اشاره بهآن دارد که خانوادهاش در غنا و ثروتمندی زیست داشته است و سرمایهاش زمینهای فراهم کرد تا برای خلیفه فالودهای هدیه نماید که جز اغنیا و توانگران از خوردن آن ناتوان بودند. و علی رضیالله عنه برای پدر ابوحنیفه و ذریهاش دعای خیر و برکت کرد. دعای علی رضیالله دال بر آن است که در هنگام دعاء جد ابوحنیفه مسلمان بوده و پدر ابوحنیفه مسلمان زاده شده است. بنابراین؛ ابوحنیفه دریک خانواده مسلمان زیسته و رشد یافته است1.» امام ابوزهره مینویسد: پیشگویی پیامبر علیه السلام که بخاری، مسلم، مسند احمد، ابن حبان و دیگران آن را با الفاظ تقریبا متفاوت روایت کرده اند، مبنی بر این که علم در میان فرزندان فارس خواهد بود، مصداق یافت. قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَوْ كَانَ الدِّينُ عِنْدَ الثُّرَيَّا، لَذَهَبَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ فَارِسَ – أَوْ قَالَ – مِنْ
أَبْنَاءِ فَارِسَ حَتَّى يَتَنَاوَلَه2ُ» صحيح مسلم (4/ 1972)3
بنابراین؛ شگفتی نیست که امام ابوحنیفه در عنفوان جوانی به فراگیری علم رویآورد و در محضر علمای زمانش زانوی تلمّذ بر زمین نهاد و بعد از مدتی بهعنوان یکی از اراکین استوار علمی در پهنای دولت
1 – ابوحنيفه، محمد ابوزهره، ص 20-21، سير اعلام النبلاء، الذهبي،395/6.
2 – پیامبر علیه السلام فرمود: اگر در ثریا بود، مردی از فارس یا مردی از فرزندان فارس آن را به دست می آورد.

3 – ابوحنيفه، محمدابوزهره، ص 19.
اسلامی شهرت یافت. و دیری نگذشت که بر اوجنای قله علم و معرفت صعود کرد و دیوارهای تاریک قرون را فروریخت و بر تارک اعصار درخشید.
تجارت امام ابوحنیفه
امام بوحنیفه در خانواده ثروت مند زاده شد، پدرش تاجر پارجهبود و سال ها به تجارت و داد و ستد مشغول بود و از همین راه مصارف زندگیاش را تامین میکرد بلکه سود فراوانی نیز به دست می آورد. این کار او را در جمله ثروت مندان شهر قرار داده بود. امام ابوحنیفه تجارت را از پدرش فراگرفت و از همان آغار به کار تجارت پارچه در بازار مشغول شد. بعد از آن در سن تقریبا بیست سالگی به تلمذ علما و فراگیری علم پرداخت. فراگرفتن علم او را از تجارتش باز نداشت و تا آخرین ایام حیات خویش تجارت را ترک نگفت. گفته میشودکه در تجارتش شریکی داشت که او را در امور تجارتیاش کمک میکرد تا فراگیری علم برایش دشوار نشود. بدینگونه ثروت و تجارت امام پیامدهای بزرگ و موثری در میادین مختلف علم، دانش و فرهنگ گردید.
اخلاق تجارتی و تجارت اخلاقی
امام ابوحنیفه تاجری فقیه و فقیهی تجارت پیشه بود. در تجارتش، سود هدف اصلی نبود، بلکه هدف اصلی صداقت، امانتداری، تسامح، تدین، دستگیری بینوایان بود. وجود این صفات ستوده سبب گردید که به اصطلاح امروز، امام در تجارت خویش، اخلاق تجارتی را بنیاد کار خویش بسازد و
همواره تجارت اخلاقی را مدنظر خویش قرار دهد. بهگونه مثال: امام ابوحنیفه سود و فایده خویش را یکسال گردآوری میکرد و با آن نیازمندیهای علما و محدثین از قبیل: لباس، خوراکه و سایر نیازهای آنها را خریداری میکرد، سپس پول باقیمانده فایده را برای آنها میپرداخت و میگفت: برای رفع احتیاجات خویش مصرف کنید، جز خدا را شکر

گذار نباشید، من از مال خودم چیزی به شما نپرداختهام، ولی این مال از فضل خداست که به شما رسیده است1. این رفتار امام ابوحنیفه برخاسته از تدین و همکاری بوده که همان اخلاق تجارتی است2. ایشان هرگونه عیب اندک و پنهانی را نیز برای مشتری بازگو میکرد، قیمت اصلی و سود معین را نیز میگفت. گاهی اگر مشتری قیمت جنسی را بیشتر تعیین میکرد، امام با محاسبه قیمت اصلی و سود خویش، قیمت را کمتر از قیمتی که مشتری خریدار آن بود، معین میکرد. وجود یا گمان وجود هرگونه شبهه در معاملهای او را وامیداشت تا شبههاش را به یقین تبدیل نماید که مبادا در شبهه واقع شود3. در تجارت امام مثالهای فراوانی مشاهده میشود که بازگوکننده تجارت اخلاقی امام است. هیچ گاهی سود و منفعت، تعیینکننده نتیجه داد و ستد در معاملات تجارتی امام نبوده است.

اثر استغنای مالی امام در رشد علمی ایشان
امام سالهای طولانی به شاگردی و ملازمت استادخویش حماد فقیه پرداخت. اسبابی مهیا گردید که باعث استمرار ایشان در طلب علم شد؛ یکی از اسباب مذکور استغنای مالی امام و پرداختن او به تجارت بود. این امر سبب گردید تا تا تحفههای حاکمان را نپذیرد و از تحایف هدفدار و منتبردار حاکمان برحذر باشد. چون ایشان به تجارت خویش اشتغال داشت و از این راه نیازهای زندگیاش را مرفوع میساخت، لذا با خاطری آرام و تصمیمی جازم توانست به مسند مبارک علمی تکیه زند. اگر امام از مشکلات مالیاش مستغننی نمیبود، ادامه درس و تحصیل برایش ناممکن بود. و بهگونهای یا از کسب علم باز میماند و یا نبوغ علمیاش اینگونه فوران نمیکرد و فاصلههای طولانی زمان را در
نمیوردید. باوجود آن که بارها مال فراوانی از سوی خلیفه جهت تطمیع برایش پیشکش گردید ولی امام با همه استغنایش از پذیرش اموال نظام حاکم ابا ورزید. استغنای مالی امام، اراده قاطع، تقوای مخلصانه ، علم
1 – ابوحنيفه، محمد ابوزهره، ص، 39-40، تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، 487/15 2-همان،ص85 3 – ابوحنيفه، محمد ابوزهره، ص34

دوستی و سایر امور در کنار همدیگر قرار گرفت تا امام با نبوغی علمی وشخصیتی تاثیرگذار بر تارک جهان اسلام همانند چراغ تابانی تا الی ماشاء الله نورافشانی نماید1.
نقش سرمایه امام ابوحنیفه در گسترش علمی
استغنای مالی امام نهتنها سبب رشد علمی امام گردید، بلکه بسیاری از شاگردانش را نیز از بُعد مالی
دستگیری و همکاری میکرد. اگر یکی از شاگردانش ازدواج می کرد، مصارف عروسی او را تادیه می کرد. مصارف خانواده برخی شاگردانش را نیز می پرداخت، تا تهیه مصارف خانواده شاگردش را از استمرار فراگیری درس بازندارد2؛ مثلا: ابویوسف با استعداد سرشار و ذکاوت بیمانندی که داشت،
به خانواده فقیر وکم بضاعتی تعلق داشت و در فقر و تنگدستی زندگی به سر میبرد. ولی امام ابوحنیفه دستش را گرفت و با وی از در مواسات و همدردی وارد شد و به تأمین و مساعدتش پرداخت. تا آخرین ایام حیاتش، برای ابویوسف و خانوادهاش از کمکهای مالی، بدون چشمداشت و
سخاوتمندانهاش دریغ نکرد. ابویوسف فقه را از امام ابوحنیفه فراگرفت و در زمره برجستهترین شاگردان امام قرار گرفت و از جمله نخستین کسانی است که کتب فقهی را براساس مذهب احناف وضع و تدوین نمود و علم و دانش و فقه و درایت استاد خویش را در اطراف و اکناف گیتی پخش و نشر کرد. فقه احناف، مرهون و مدیون زحمات و خدمات ابویوسف است؛ چون از جانب ایشان بود که فقه حنفی به فوائد و ویژگیهای بس سترگ و بزرگ نائل آمد و راه برای رشد، تکامل، ترقی و پیشرفت آن هموار گردید. ابویوسف با احراز پست قضاوت(دادگاه عالی خلافت)، به صورت عملی و کاربردی، مذهب احناف را ترویج داد و از طرف او بود که میراث فقهی احناف، پربار و لوای فقاهت احناف به اهتزاز درآمد و راه را برای رشد و تکامل فقاهت هموار و مهیا ساخت.

1-همان 2 – ابوحنيفه، محمد ابوزهره، ص88.
امام ابوحنیفه سایر شاگردانش را نیز دستگیری و همکاری مالی میکرد تا زمینه استمرار درس برایشان مساعد باشد. داستانهای زندگی یاران و شاگردان امام ابوحنیفه انباشته از همکاریهای لازم مالی امام برای آنهاست. تجارت امام و استغنای مالی ایشان زمینهای فراهم ساخت که شاگردانش از طریق تدریش، تالیف، افتاء و قضاوت، منظومه فقه اسلامی را شکل دادند و مشعل فروزان فقه امام ابوحنیفه را در سراسر دنیای اسلام روشن ساختند. مدارس فقهیشان مسئول ایجاد راه حلها برای مشکلات زندگی مسلمانان شد، مبدا همزیستی در رفتارهای مسلمانان را راسخ نمودند. و امروزه ملیونها انسان در روی زمین، در پرتو فقه او
پروردگارشان را عبادت مینمایند و معاملات، حقوق مدنی و کیفریشان را تنظیم میکنند. خداوند سبحان همه علمای اسلام را که با سرمایهای، گفتاری، قلمی و قدمی در راه گسترش و اعتلای
دینشان، در میان مختلف، جهاد، مبارزه، پیکار و تلاش کرده اند، ماجور فرماید.
اثرات تجارت امام، در شکلگیری نظریات فقهی ایشان
چنانکه قبلا ذکر شد، امام ابوحنیفه در طول حیات خویش تجارتش را رها نکرد و از بازار روی بر نتافت. تجارت فقیهی تاجر، سبب گردیدکه در مبانی استنباط فقهی خویش، افزون بر کتاب، سنت، اجماع و قیاس، توجه به استحسان و عرف را با مدنظر قراردادن شرایط آنها نیز مبنی سازد. و استحسان
و عرف را به حیث دو مصدر از مصادر استنباط و اصلی از اصول فقهی بشناسد. لذا ایشان همسان و همگام با مشکلات معاملاتی مردم، با توجه به منازعات برخاسته از عقود، تسامح و سهلگیری در امور معاملات، نظریات فقهی بکر، تازه، متفاوت و کاربردی مطرح نمود که در میادین
فقهی آن زمان و تا امروز، ردود و تاییدات فراوانی را به دنبال داشت. تجارب امام در بازار، او را به بحث روی احکام معاملات مردم هدایت کرد. به همین دلیل در تخریجات فقهی مکانتی برای «عرف» قایل شده است. شاید همین درک و تخصص در بازار و تجارت، سبب شده که هرگاه قیاس با مصلحت یا عدالت در منافات واقع میشود «استحسان» را به بهترین صورت در
جایگاهش فقهیاش قرار داده است.

امام ابوحنیفه در فقه مالی خویش، از فکر تجارتیاش متاثر بود، در مورد عقود اسلامی از زاویه تاجری میدیدکه عملا در جریان آن قرار دارد، عرفش را میشناسد، معاملات مردم در آن برایش روشن است. و موافقتی که در میان نصوص شرعی کتاب و سنت و میان تعامل مردم وجود داشت، برایش آشکار
بود. همچنان عقل تجاری ابوحنیفه به تفصیل بیشتری در احکام عقود بیوع پرداخت، انواع مختلف صفقه در بازارها را تبیینکرد، احکامیکه از عرف تجارتی و بیوع در عصور اجتهاد وجود داشت، مانند: بیع مرابحه و تولیه، بیع وضیعه، اشراک، سلم و امثال آنها توضیح داد، اموری که علم، تخصص، ادارک و عقلانیت
فقیه را برملا می سازد. امام در مورد منع ربا سخت گیر بود، تا جایی که ربا را در میان مسلم و حربی در دارحرب منع میکرد. هرگاه تحریم از دیدگاه امام، اینگونه شدید باشد، هر عقدی که ربا شامل آن باشد یا در آن شبهه ربا وجود داشته باشد، حلال نیست. ابوحنیفه در بازاری قرار تجارت داشت که در آن کالاهای مختلف، معاملات مختلف، داد و ستد مختلف با انواع فریب، غش وجود داشت. منازعاتی در میان مردم در بستر این معاملات جاری میشد و دفع و رفع این منازعات نیز از ضرورت های شرعی بود. دفع کننده این نزاع، اساس همان عقدی است بر مبنای آن منعقد شده است. چون شریعت اسلامی با نزاع و منازعه می جنگد و در دفع آن تلاش می کند، لذا هر جهالتی که به نزاغ منجر شود یا احتمالا به نزاع بینجامد، دفع آن واجب است. در جنین عقودمی، در فقه خویش تلاش می کند تا ذرایع این اختلاف را سد کند، اسبابش را دفع کند و دروازه آن را ببندد. مسائل فوق بسیار مختصر، کوتاه و گذرا اشاره گردید، ولی هزاران مسائلی در بطن کتب احناف خوابیده است که روح تاجری فقیه و پرهیزگار، عالم به امور مردم، دانا به روشهای تجارت، عقود و صفقات مردم در بازار، منازعات برخاسته از آن عقود و راههای ازاله اختلاف آنها، در ورای همه احکام فقهی آنها لمس میشود1.
1 – ابوحنیفه؛ محمد ابوزهره، ص 296،297، 404،408-413،431.

نتیجهگیری
1- شریعت برای«مال»حقیقتش رعیای که معنای دقیق آنرامعین سازد،وضع نکردهاست.همان- گونه که برای ایمان، نماز، حج و امثال آنها حقیقت شرعی وضع نموده که معنای آن را معین میسازد. و معنای مال را به عرف متداول گذاشته است.
2- مال عبارت از هرچیزی است که عرفاً قیمتدار بوده و نفعگرفتن از آن در حال فراخی و اختیار جایز باشد
3- مالدرگذشتهوحال،شاهرگ حیاتافراد،جوامع وحکومتها راتشکیل میدادواین اهمیت تا کنون ادامه دارد.
4- مال بستر رشد اقتصادی و تجارتی را در کشور مساعد میسازد، همچنانکه مال سبب شعله ور شدن آتش جنگ های منطقوی و جنگهای میان دولتها در گذشتهها و عصر حاضر است.
5- مال در زمانه های گذشته و حال فرصتهای مساعدی را برای فراگیری علم و دانش، ایجاد سهولتهای لازم برای تحصیل تعلیمات بهتر و تربیت موثرتر و زمینههای رشد و شهرت را فراهم کرده است.
6- ازدیدگاهبرخیافکارعصرما،مالوسرمایهدرجایگاهیکمعبودقرارمیگیردکهبایدهرکس بهگونهای و روشی در پای آن سجده کند.
7- درفرهنگدینی،اهمیتمالچنانازجایگاهبرازندهایبرخوردارشدهکهمجاهدفیسبیلالله و تلاشکننده در راه طلب رزق مساوی و برابر دانسته شده است.
8- مالی که از راه حرام کسب شود، در راه حرام به مصرف میرسد. 9- چون کسب حلال آثار فردی و اجتماعی فراوانی برجای میگذارد، لذا برای شناخت موارد
حلال، انسان باید دین خویش را بشناسد.
10-علم مایه ثروت است، یا علم و دانش سرمایه را بهسوی صاحبش میکشاند، ولی بدون تردید که
علم و دانش نیز بهترین زمینهساز فراگرفتن و تحصیل دانش است. 23
این بحث نتایج زیر را به دست می دهد:
11-پیشگویی پیامبر علیه السلام که بخاری، مسلم و دیگران آن را با الفاظ تقریبا متفاوت روایت کرده اند، مبنی بر اینکه علم در میان فرزندان فارس خواهد بود، با ابوحنیفه مصداق یافت.
12-ثروت و تجارت امام پیامدهای بزرگ و موثری در میادین مختلف علم، دانش و فرهنگ به وجود آورد.
13-اگر امام از مشکلات مالیاش مستغننی نمیبود، ادامه درس و تحصیل برایش ناممکن بود. 14- امام برای شاگردانش کمکهای مالی فراوان و دوامدار میکرد تا بتوانند درسهایشان را
استمرار دهند. 15-تجارت فقیهی تاجر، سبب گردیدکه در مبانی استنباط فقهی خویش، افزون بر کتاب، سنت،
اجماع و قیاس، استحسان و عرف را نیز به حیث دو مصدر از مصادر استنباط و اصلی از اصول فقهی بشناسد.
16-امام همسان و همگام با مشکلات معاملاتی مردم، با توجه به منازعات برخاسته از عقود، تسامح و سهلگیری در امور معاملات، نظریات فقهی بکر، تازه، متفاوت و کاربردی مطرح نمود که در میادین فقهی آن زمان و تا امروز، ردود و تاییدات فراوانی را بهدنبال داشت.
17-امام در مورد منع ربا سختگیر بود، تا جایی که ربا را در میان مسلمان و حربی در دارحرب منع میکرد. هرگاه تحریم از دیدگاه امام، اینگونه شدید باشد، هر عقدی که ربا شامل آن باشد یا در آن شبهه ربا وجود داشته باشد، حلال نیست.

پیشنهادها
با توجه به بحث کوتاه فوق که در مورد استغنای مالی امام ابوحنیفه مطرح گردید، پیشنهادهای زیر را حایز اهمیت میدانم: 1- قاطبه مردم افغانستان پیرو مذهب حنفی اند، ولی ابوحنیفه در این کشور خیلی مظلوم و قابل
ترحم است. چون در این جغرافیا هر افسانهای، خرافاتی، بدعتی و اساطیری مذهب حنفی دانسته میشود. مذهبی که تقریباً نیمی از مسلمانان دنیا از آن پیروی می کنند، در اینجا معجونی از خرافات شده است. باید علما دست بهکار شوند.
2- علماوپژوهشگراندرابعادمختلفامامابوحنیفهتحقیقوپژوهشنمایندوبازبانیساده،روان و قابل فهم برای مردم عرضه نمایند. تا مردم چهره علمی واقعی امامشان را بشناسند.
3- علما و دانشمندان سعیکنند بهترین آثار و تالیفات مذهب حنفی را به زبان مردم ترجمه نمایند. تا مردم بتوانند کتابهای دینیشان بخوانند و دینشان دور از افراط و تفریط و بعید از بدعت و خرافات بشناسند.
4- سمینارهاوکنفرانسهایتخصصیدرابعادمختلفزندگیامامابوحنیفهمیتوانددرشناخت او اثرگذار باشد.

منابع
1- القرآن الكريم 2- ابوحنيفة؛ حياته و عصره ـ آراؤه و فقهه، الشيخ محمد ابو زهره، الطبع و النشر: دار الفكر العربي،
قاهره. 3- تاريخ بغداد، أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي، الناشر : دار الكتب العلمية – بيروت. 4- الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله صلى الله عليه وسلم وسننه وأيامه = صحيح
البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، الطبعة: الأولى، 1422هـ، الناشر: دار طوق النجاة، مصر.
5- حاشية رد المختار على الدر المختار شرح تنوير الأبصار فقه أبو حنيفة، ابن عابدين، دار الفكر للطباعة والنشر، سنة النشر 1421هـ – 2000م.، مكان النشر بيروت، لبنان.
6- سنن الدارمي، عبدالله بن عبدالرحمن أبو محمد الدارمي، الطبعة الأولى ، 1407هـ، الناشر : دار الكتاب العربي ، بيروت.
7- سير أعلام النبلاء، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي، الطبعة: 1427هـ، الناشر: دار الحديث، القاهرة.
8- ضمان المنافع، دكتور إبراهيم فاضل الدبو، دارالشروق، 2003م.، دارالشروق، دمشق. 9- لجامع الصحيح سنن الترمذي، محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي، الناشر : دار إحياء
التراث العربي ، بيروت.
10- المال في القُرْآن الكريم، محمود محمد غريب، الطبعة: الأولى 1976 م ، بغداد. 11- محرمات استهان بها الناس، شيخ محمد صالح المنجد، طبع: دارالايمان، سنة النشر: 1422هـ. مكان
26
النشر: الرياض.
12- المدخل لدراسة الشريعة الإسلامية ، دكتور عبدالكريم زيدان، ، طبع الرساله،1412هـ، مكان النشر: بيروت، لبنان.
13- المسند الصحيح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم(صحيح مسلم)، مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي ، بيروت.
14- المُعَامَلَاتُ المَالِيَّةُ أَصَالَة وَمُعَاصَرَة، أبو عمر دُبْيَانِ بن محمد الدُّبْيَانِ، الطبعة: الثانية، 1432 هـ، الناشر: مكتبة الملك فهد الوطنية، الرياض – المملكة العربية السعودية
15- النظام الاقتصادي في الإسلام، دكتور مسفر بن علي القحطاني، الطبعة الاولي: 1423هـ.
27

فهرست موضوعات
چکیده………………………………………………………………………………………………………4 نقش استغنای مالی در رشد علمی امام ابوحنیفه ………………………………………………….5 فصل اول………………………………………………………………………………………………………….5 مال و اهمیت آن…………………………………………………………………………………………….5 مقدمه ……………………………………………………………………………………………………….5 تعریف مال ………………………………………………………………………………………………..6 اهمیت مال در زندگی………………………………………………………………………………….6 اهمیت مال از دیدگاه اسلام ………………………………………………………………………….7 مصادر کسب مال………………………………………………………………………………………..9
راههای مصرف مال …………………………………………………………………………………. 11
نقش مال حلال در زندگی………………………………………………………………………… 12
اهمیت مال در رشد علمی …………………………………………………………………………. 13
فصل دوم ……………………………………………………………………………………………………… 15 فقیهتاجر…………………………………………………………………………………………………….. 15 مقدمه ……………………………………………………………………………………………………. 15
گوشهای از زندگی امام ابوحنیفه………………………………………………………………… 15 تجارت امام ابوحنیفه………………………………………………………………………………… 17 اخلاق تجارتی و تجارت اخلاقی ……………………………………………………………….. 17 اثر استغنای مالی امام در رشد علمی ایشان……………………………………………………. 18 نقش سرمایه امام ابوحنیفه در گسترش علمی ………………………………………………… 19 اثرات تجارت امام، در شکلگیری نظریات فقهی ایشان …………………………………. 20
2
نتیجهگیری……………………………………………………………………………………………………. 23 پیشنهادها ………………………………………………………………………………………………………. 25 منابع……………………………………………………………………………………………………………… 26
3

بحث در مورد'نقش استغنای مالی در رشد علمی امام ابوحنیفه'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است