درس ها و اندرز ها از مناسك حج و عيد قربان

درس ها و اندرز ها از مناسك حج و عيد قربان
  • 1400/9/22
  • گرداننده وبسايت
  • 17:05:53
اشتراک گزاری:

درس ها و اندرز ها از مناسك حج و عيد قربان

 

درس اول: رعايت حريم ، حرمت و احترام
فرويد انسان را حيوانى مى‌دانست كه حريمى براى غرائزش نمى‌شناسد و عقل و انديشه‌اش را در اسارت احساس و غريزه مى‌گيرد. روسو و جان لاك پذيرش نـُورم ها و مقررات اجتماعى (حريم‌ها و حرمت‌ها) را لازمه تمدن و پيشرفت شمردند. قرآن نيز لباس تقوا (كنترل نفس) را شرط آدميت اعلام كرده است.

در حج، گام نخست را بايد از تمرين رعايت «حرمت‌ها» آغاز كرد؛ از حرمت آب و خاك و گياه و حيوان گرفته تا انسان، كشتن يك پشه نيز كيفر سخت دارد! امر و نهى، دروغ، دشنام، جرو بحث و جدال در اين سفر، باطل كننده آن است. همه لباس‌هاى تفاخر و تفرعن را بايد در احرام فرو نهاد و به دو پارچه سپيد، همچون بقيه بندگان بسنده كرد. حفظ محيط زيست، نگهدارى حرمت و حيات موجودات ديگر و سبزى را ستودن، قبل از تأسيس سازمان‌هاى سبز در غرب از هزاره‌هاى پيش توصيه شده است.

درس دوم : گرد آمدن پروانه وار پيرامون شمع هستى
قرآن نياز و جاذبه گردآورنده كودكان پيرامون والدين را «طواف» ناميده است (طوافون عليكم- نور۵۸)، اين جاذبه مهر و محبت مادرى نوعى دلدادگى و وابستگى مى‌آورد كه به خدمت و طاعت با ميل و رغبت كشيده مى‌شود. در دنيائى كه اكثريت بر محور منافع زودگذر مادى مى‌چرخند، گذشتن از فرديت و منيت‌هاى محدود، و گردش پيرامون خورشيد جهان تاب ِرحمت، نور و گرماى ديگرى به كالبد سرد و افسرده جهان خواهد دميد.

درس سوم: برپائى و خيزش
رمز و راز، نماد و نشانه، عصاره و خلاصه مناسك حج در قيام ابراهيم عليه فرهنگ شرك‌آميز و ظلم‌آلود زمانه ارائه شده است كه هرمسلمانى بايد در عمر خود براى يك بار هم كه شده اين نقش را تمرين كند. منظور از قيام، كه برخاستن درهر ظرف زمانى و مكانى است، ايستادگى در برابر جباران و طاغوت‌هاى روزگارو پرستش خالص خداست و قرآن در دو آيه، همه حج را در قيام ابراهيم خلاصه كرده است:

بقره ۱۲۵- واتخذوا من مقام ابراهيم مصلى (از مقام ابراهيم دستگيره نجاتى در رويكرد به خدا برگيريد).

آل عمران ۹۷- فيه آيات بينات مقام ابراهيم (در حج نشانه‌هاى بس روشنى است؛ همان مقام ابراهيم).

مصلا گرفتن از مقام ابراهيم، در رويكرد به خدا، تبعيت از آئين اوست؛ در بت شكنى، در توحيد و تسليم حنيف وار، در وفاى به عهد، آزادانديشى، جانبازى، مهر و محبت، شكر، حلم، تواضع، صفا و صداقت، تولى و تبرى و…

درس چهارم: تلاش و توكل
هفت بار طى كردن فاصله ميان دو كوه صفا و مروه را، كه شايد نشانى از صفا و مروت باشد، در تكرار تلاش هاجر براى رسيدن به آب حيات، و توكل او همراه تلاشش، كه سرانجام به جوشش زمزم انجاميد، ما را به بهره‌گيرى از دو منبع لايزال فرامى‌خواند؛ منبع درونى از خود و منبع بيرونى از خدا.

درس پنجم: پيرايش و پالايش پس از پيروزى
رسم و معمول ميان آدميان، آراستن خود قبل از رفتن به مهمانى و ضيافت و ديدار دوستان است، اما در اين سفر موقعى به ديدار دوست نائل مى‌شويم كه حجاب منيـّت‌ها را برداشته و خود را از خودخواهى‌ها شسته باشيم! اين است تفاوت ملاقات و ديدار درونى با ملاقات‌هاى ظاهرى و ديدارهاى بيرونى!
در مراسم حج، تراشيدن موهاى ژوليده در سفر طولانى و كوتاه كردن ناخن‌ها، پس از اتمام مناسك و زدودن زنگار دل مجاز مى‌شود: ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ … (سپس چرك‌هاى خود بسترند و فروگذارند و نذرهاى خويش ادا كنند و… حج۲۹).

درس ششم: معرفت و آگاهى
حاجيان در عصر روز نهم به صحراى «عرفات» كوچ مى‌كنند و با توقف در اين مكان، تأمل در سير ايمانى ابراهيم در آن ابتلاى سترگ، شناخت پروردگار و نعمت‌هاى او، شناخت جهان هستى و مسئوليت‌هاى انسان، شناخت انبياء و تاريخ امت‌ها و راه طى شده آدمى، به خود آگاهى مى‌رسند.

درس هفتم: شعور و شناخت عميق
با غروب آفتاب در روز نهم، حاجيان حركتى دسته جمعى به صحراى «مشعرالحرام» مى‌كنند تا با شناخت عميق‌تر «حرمت‌ها و حريم‌ها»، مرزها و محدوده‌هاى حقوق خود و ديگران را بهتر بشناسند. شعور از ريشه «شعر» (موى سر) دلالت بر شناخت عميق‌ترى از معرفت مى‌كند. «شاعر» نيز كه به نازكى و ظرافت موى سر (شَعْر) سخن مى‌سرايد، به مدد معناى لغوى، ما را به مفهوم «مشعرالحرام» بيشتر آگاه مى‌كند. اديان ما را با اين حرمت‌ها آشنا كردند و بشر امروزى اين حرمت‌ها را به نام «قانون» مدوّن و مكتوب كرده و به تصويب رسانده است. از جمله اين قوانين، حرمت حقوق بشراست كه سرلوحه حرمت‌هاست ومناسك حج نمى‌تواند از نقض مكرر آن در دنياى امروز و به خصوص در جوامع اسلامى به راحتى و بى تفاوت از كنار آن بگذرد.

درس هشتم: دشمن شناسى و ايمنى از آفات سه گانه
بقول دوكتور شريعتى، شيطان همواره در سه زمينه: زَر و زور و تزوير در سه چهره: هامان و قارون و فرعون، با سه حربه: تيغ و طلا و تسبيح و سه برنامه: استثمار و استعمار و استحمار (خر كردن ملت) در كمين مردم است. و آدمى تنها درسه جلوه خدائى، يعنى پناه جستن به «رب الناس»، «ملك الناس» و «اله الناس» است كه مى‌تواند به سعادت برسد.

حاجيان در رفتارى سمبوليك (كه متأسفانه كمتر به آن آگاهى دارند) قبل از رسيدن به مرحله قربانى، اين سه نماد را بايد با سنگ ريزه‌هاى جمع‌آورى شده در مرحله مشعر نشانه‌گيرى كنند و از خود دور سازند. آيا در دنياى امروزغول هاى قدرت نظامى، ثروت و سرمايه‌دارى سلطه‌گر و فريب‌هاى فكرى و فرهنگى اين نقش را ايفا نمى‌كنند؟

درس نهم: عشق
پس از عبور از مراحل عرفات و مشعر، يعنى شناخت و شعور و رمى و رهائى عوامل بازدارنده است كه آهنگ كننده (حاجى) به قربانى مى‌رسد. منظور از قربانى، ريختن خون حيوانى زبان بسته نيست. برعكس، اين نمادى است از تعطيل قربانى كردن انسان در آستان خدايان و استفاده از نعمات خدا. به قول اقبال لاهورى.

كعبه يك سنگ نشانى است كه ره گم نشود حاجى احرام دگر بند ببين يار كجاست
ابراهيم از: خانه پدرى، سرزمين آباء و اجدادى، نام، آبرو، جان و عزيزتر از جانش اسمعيل، به خاطر هدفى بالاترگذشت، آيا براى دنياى در فرديت غرق شده امروز چنين الگوئى كافى نيست؟

درس دهم: خرج و خدمت
قربانى با قـُرب و تقرب و قريب و… هم ريشه است. قربانى وسيله‌اى براى تقرب و نزديك‌تر شدن به هدف است. قربانى در عمل به ميزان خروج از خودخواهى و خرج كردن براى ديگران در راه حق معنا مى‌دهد. دو فرزند آدم، هر دو قربانى كردند، يكى به قالب قربانى پرداخت و ظاهر را آراست و ديگرى به قلب قربانى و باطن را با دور شدن از منيـّت‌ها آباد ساخت.

مهم‌ترين پيام جشن قربان براى انسان قرن بيست و يكم، رهائى از قيد و بند خودخواهى‌هاى فردى و اجتماعى و پيوستن پروانه‌وار به پيام هدايت و نور است. امروز ملت ما از هر زمان ديگرى به مطالعه و پيگيرى سير و حركت ابراهيم وار نياز دارد.

مادامى كه تار و پود ذهن ما و ضمير جامعه را جهل، خودخواهى و تعصب فراگرفته و انسانها اسير حرص و آز و منيت هاى خود اند. و بتهاى قوم، سمت، زبان، نژاد، حزب و رهبر بر ما حكمروايى مى كنند، راه نجات و مخرجى از اين گرداب، جز تبعيت از ابراهيم خليل و قيام و برخاستن از بن بست ايجاد شده و شكستن زنجيرهاى بسته به دست و پاى ما نيست. هر يك ما نياز داريم تا دريابيم كه چه عاملى ما را از راه خدا دور ساخته و عشق كدام اسمعيلى مانع وصل ما به معشوق شده. تا زمانيكه آماده ى قربانى كردن و دست برداشتن از علائق و اشتياق افراطى ايكه به تعلقات مذموم و مردودى چون نژاد، قوم، سمت و زبان نباشيم، و ابراهيم گونه بسمت الله قيام نكنيم، هيچ گره ى از مشكلات ما گشوده نخواهد شد.

حج پيام روشن و ابراهيم خليل، الگوى بارزى براى مشكلات و بحران كنونى ما چه در مقياس فردى و چه هم در سطح اجتماعى مى باشد.

بحث در مورد'درس ها و اندرز ها از مناسك حج و عيد قربان'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است