فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
پس روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن !برخی از ویژگی های تمدن اسلامى
برخی از ویژگی های تمدن اسلامى
نويسنده : مصطفىٰ سباعى متفكر و پژوهشگر نامدار سورى
مترجم: مهران مؤحد
برخی از نویسندگان تاریخ، تمدن را اینگونه تعریف کرده اند:«تمدن، نظام اجتماعی ای است که انسان را برای توسعۀ فرآوردهای فرهنگی اش کمک می کند».تمدن از چهار عنصر اساسی بوجود می آید: منابع اقتصادی، نظام سیاسی، عادات و اخلاق و پیروی از دانش ها و هنرها.عواملی که باعث پیشرفت و فراگیری تمدنها می گردند عبارت اند از: عوامل جغرافیایی، اقتصادی و روانی مانند: دین، زبان و تربیت.و به عکس عواملی نیز وجود دارندکه باعث فروپاشی تمدنها می گرددکه: از میان رفتن ارزشهای اخلاقی، آشفتگی و اضطراب در قوانین و نظام ها، فراگیری ظلم و تنگدستی، گسترش لاابالیگری، عدم وجود رهبران کارفهم و مخلص را از جمله عوامل مهم فروپاشی مي توان محسوب نمود.حکایت تمدن از زمانی سرچشمه گرفته است که انسان به صحنۀ هستی قدم گذاشته است و تا زمانی هم که حیات بشری دوام دارد، ادامه خواهد یافت. تمدن به مثابۀ سلسله حلقات به هم پیوسته ای است که ملت ها یکی پی دیگر آن را بدست می گیرند و به سرزمین مشخص و نسل معینی تعلق ندارد. و هیچ امتی را سراغ نداریم که صفحاتی از تاریخ تمدن را با کارنامه های خویش پر نکرده باشد. تنها فرق میان تمدنها این بوده که برخی از تمدنها که دارای اصول و مبانی قویتری بودند، توانستند تاثیرات بزرگی بر انسانها گذاشته و خیر و برکت و آرامش و آسایش را به ارمغان بیاورند. همچنان هر تمدنی که دارای رسالت جهانی و جاذبۀ بشر دوستانه بوده و در اهتمام به اخلاق و اصول و مبانی خویش واقعگرا باشد، در تاریخ دوامدارتر و ماندگارتر بوده و سزاوار بقا وتمجید می گردد.در این میان تمدن اسلامی که حلقه ای از سلسله تمدنهای بشریست پیش از آن تمدن هایی وجود داشته و پس از آن نیز تمدن هایی به وجود خواهد آمد. در کنار عواملی که در ابتداء باعث قیام تمدن اسلامی شده بود اسبابی هم درکار بوده که بعدها باعث فروپاشی آن گردیده است. من نمی خواهم در زمینۀ علل قیام یا فروپاشی تمدن اسلامی صحبت کنم تنها می خواهم از زیبایی های تمدن اسلامی سخن بگویم. و پیش از آنکه وارد موضوع بحث شوم ناگزیرم تا از نقش مهم و اساسی تمدن اسلامی در راه پیشرفت بشریت و خدمات ماندگار آن در میان ملت ها وکشورهای مختلف در عرصه های گوناگون عقیدتی، علمی، سیاسی، اخلاقی، هنری و ادبی صحبت کنم.مهمترین عواملی که نظر پژوهشگران تمدن اسلامی را به خود جلب کرده ویژگیهای این تمدن است که برخی از آنها قرار ذیل می باشند.1-تمدن اسلامی به اساس عقیدۀ توحیدی مطلق استوار است. و نخستین تمدنی میباشدکه مردم را به عبادت خداوند یکتا، دعوت میکند .آن خدایی که نه در ملک شریک دارد و نه در حکم. ذات بی نیازیست که تنها باید او را پرستید و تنها از او کمک خواست.( إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) خداوندی که عزت و ذلت و عطا و منع همه در دست اوست. و هیچ چیزی در آسمانها و زمین از قدرت او خارج نیست. اینگونه فهم عمیق توحیدی تأثیر چشمگیری در بلند بردن مرتبۀ انسان وآزادی مردم از شر طغیان و سرکشی پادشاهان، اشراف، زورمندان و رجال دین داشته و ارتباط میان حاکم و محکوم را کنترول نموده و چشمها را به خداوندیکه خالق همۀ آفریدگان و پروردگار همۀ عالمیان است متوجه می سازد.اینگونه عقیدۀ توحیدی، تأثیر بزرگی بر تمدن اسلامی گذاشته و آن را از تمام تمدنهای دیگر متمایز ساخته، طوریکه تمدن اسلامی از تمام مظاهر بت پرستی و آداب و رسوم و فلسفه تمدنهای دیگر عاری بوده و حتی در عقیده و حکم و هنر و شعر و ادب نیز با آنها مخالف می باشد.و سرّ اینکه تمدن اسلامی توجهی به ترجمۀ ادبیات زیبای یونان در زمان بت پرستی اش نکرده و در هنر مجسمه سازی و صورتگری هم دست بالایی نداشته، همین بوده است. در حالیکه در زمینۀ هنر نقاشی، حکاکی و تزیین ساختمانها، از همۀ تمدنها پیش قدم تر بوده است. اسلامی که جنگ تمام عیاری را علیه بت پرستی و مظاهر آن اعلان نموده، هرگز برای پیروان خویش اجازه نمی دهد که مظاهر بت پرستی و شرک را مانند: ساختن مجمسه های شخصیت ها و مصلحین و انبیاء و کشورگشایان که از بارزترین مظاهر تمدنهای قدیم و نوین است، در آن رونق بخشند. این بخاطر آن است که تمدنهای قدیم و جدید هیچکدام در زمینۀ عقیده و باورهای توحیدی به پای تمدن اسلامی نرسیده اند. یکتاپرستی، طبیعت و بنای اصول همۀ نظام هایی است که آن را تمدن اسلامی به ارمغان آورده است که یگانگی در رسالت، در قانونگذاری، در اهداف عمومی، در شخصیت انسانی، در پیام های زندگانی و در طرز تفکر از جمله مظاهر آن می باشد. پژوهشگران هنرهای اسلامی به این باور رسیده اند که وحدت روش و ذوق، بر تمام هنرهای اسلامی حاکم است، طوریکه قطعه ای از عاج اندلس با پارچه ای از بافت مصری و ظرف گلی شامی و یا چیز دیگری از معادن ایرانی با وجود این که اشیای مختلف و دارای انواع گوناگون و تزیینات متعدد اند، اما با آن هم دارای یک روش و یک نواخت اند.2-ویژگی دوم تمدن اسلام انسانگرایی ودارای پیام جهانی بودن است. قرآنکریم درسورۀ حجرات می فرماید:(يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍوَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ…){الحجرات: 13}.« ای مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست)گرامی ترین شما نزد خداوند باتقوی ترین شماست».با این پیام قرآنکریم وحدت بشر را با وجود اختلافات نژادی و منطقوی در محور حق و خیر و کرامت، به سطح جهانی اعلام می دارد و تمدن اسلامی را به مثابۀ قلاده ای می داندکه تمام نوابغ ملت هایی که پرچم فتوحات اسلامی بر سر شان به اهتزاز در آمده در آن قرار گرفته اند. زیرا تمدنهای دیگر به نوابغ خود هنگامیکه از یک تیره و نژاد باشد افتخار می کند اما تمدن اسلامی به تمام نوابغی افتخار میکند که در بنای کاخ تمدن اسلامی سهمی داشته اند. ابوحنیفه، شافعی، احمد، سیبویه، کندی، غزالی، فارابی و ابن رشد کسانی اند که از ملیت ها و مناطق مختلف می باشند و نقش فعالی در توسعه و گسترش اندیشۀ بشری داشته و توسط اینها تمدن اسلامی، زیباترین فرآوردهای فکری را تقدیم جامعه بشری نموده است.3-ویژگی سوم تمدن اسلامی این است که برای اصول و مبانی اخلاقی در تمام ابعاد زندگی، بالاترین جایگاه را قائل بوده و هرگز از تأیید واصلاحآن طفره نرفته وآن را وسیله ای برای منفعت طلبی در هيچ بعدی از ابعاد زندگی قرار نداده است بلکه کامل ترین اصول اخلاقی را در زمینه های قانونگذاری و تطبیق آن رعایت کرده و در رعایت مبانی اخلاقی به آخرین خطی رسیده که هیچ تمدنی نه در حال و نه در گذشته به پای آن نرسیده است و در اين زمینه آثار زیادی به جا گذاشته که درخور اعجاب وشگفت بوده و خود، یکه تاز این راه پر سعادت برای بشریت می باشد، راهی که در آن هیچگونه بدبختی و شقاوت وجود ندارد.4-ویژگی چهارم تمدن اسلامی این است که اهتمام زایدالوصفی به علم و عقیده نشان داده و قلب و عقل را با هم مخاطب قرار داده و فکر و عاطفه را در آنِ واحد به حرکت در می آورد. و این خوبی ای است که در هیچ تمدنی آن را سراغ نداریم. و عجيب تر اينكه تمدن اسلامی توانست نظام سیاسی ای بوجود آورد که بر اصول و مبانی حق و عدالت استوار بوده و ملزم به رعایت احکام دین و عقیده باشد. اسلام یگانه دین وتمدنی است که نه تنها مانع در برابر پیشرفت و ترقی جامعه و نظام سیاسی ایجاد نمی کند بلکه از بزرگترین عوامل ترقی آن محسوب می گردد. همچنان که روزگاری دراز شعاع علم و دانش از گوشه های مساجد بغداد، دمشق، قاهره، قرطبه و غرناطه به اطراف و اکناف جهان پرتو افشانی می کرد. بایدگفت که تمدن اسلامی یگانه تمدنی است که میان دین و سیاست فاصله ایجاد نکرده و از تمام مصیبت هایی که دامنگیر حکومتهای دینی در اروپا بود، رهایی یافته است.در گذشته رئیس دولت در تمدن اسلامی به عنوان خلیفه و امیرالمومنین شناخته می شد. و داوری و قضاوت وي همواره به حق می بود و قانونگذاری به متخصصین ارتباط می گرفت و همۀ مسؤولین حکومت از خلیفه تا رتبه های پایین در برابر قانون مساوی بودند معيار فضیلت به اساس تقوی و خدمت به خلق خدا بود« بطوری که اگر دختر محمد صلی الله علیه وسلم هم دزدی میکرد محمد علیه السلام دستش را قطع می کرد».به اساس جهان بینی این تمدن «مردم همه عیال خداوند اند و هرکسی نفعش به مردم زیادتر برسد نزد خدا محبوب تراست».برچنین دین و آیینی تمدن ما استوار بود که هیچکس در برابر قانون فضیلت و امتیازی بالای دیگری نداشت نه رئیس دولت و نه عالم دین و نهآدم های ثروتمند و… (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ…){الکهف: 110}.5- آخرین ویژگی تمدن اسلامی که میخواهم آن را ذکر کنم همان تسامح و مدارای دینی شگفت آوریست که در هیچ تمدن دینی غیر از اسلام مشاهده نشده است. برای کسانی که معتقد به خدا و باورهای دینی نیستند جای تعجب نیست که به تمام اهل ادیان نظر مساویانه داشته و با آنها به مساوات رفتار کند. اما اگر مردمی باشندکه دین خود را حق و عقیده خود را درست پنداشته و دین خودش را صحیح تر و درست تر از همۀ ادیان بدانند و دارای تمام صلاحیت های نظامی و سیاسی و قضایی و… هم باشند. با وجود این هیچگاه ظلم وتعدی و تجاوز را بالای اهل ادیان دیگر روا نداشته و سر مویی از عدالت انحراف نکرده و هیچگاهی مردم را به زور به اتباع دین خویش فرا نمي خواند، آیا اهل اینگونه تمدن با دیگران یکسانند؟ ما انسانهای این زمان، اگر مردی را این چنین در تاریخ سراغ داشته باشیم برای مان جای تعجب و شگفت است. اما این که تمدنی اینگونه سراغ داریمکه بر اصول و مبانی قطعی دینی استوار می باشد باز هم از مدارا و تسامح و عدالت و محبت و انسانیت در برابر اتباع ادیان دیگر هیچگاهی دریغ نکرده است، این چنین تمدنی با عظمت و بزرگی را جز در تاریخ اسلام هرگز در تاریخ امت های دیگر سراغ نداریم که ما در صفحات آینده ده ها نمونه از آنها را برای خوانندگان گرامی بیان خواهيم کرد. و همین قدر برای ما کافیست بدانیم که تمدن ما، تنها تمدني در تاریخ است که بر اصول و مبانی دین اسلام استوار می باشد هرچند که حافظ و نگهبان تمام ادیان دیگر نیز به حساب می آید.آنچه که تا کنون از آن تذکر به عمل آمد برخی از ویژگیهای تمدن اسلامی بود که نظر جهانیان را در زمان حاکمیت خویش به خود جلب کرده و مورد اعجاب و تحسین انسانهای روشن ضمیر از هر دین و مکتبی قرار گرفت. ولی زمانیکه فروپاشید و تمدنهای دیگر روی کار آمدند نظریات و دیدگاه ها در قبال تمدن اسلام عوض شد.کسانی درین باب لب به سخن گشودند که از تمدن ما اطلاعی نداشته و در نتیجه، آن را بی ارزش و سبک جلوه دادند هر چند که گروهی هم بودند که به نظر اعجاب به آن نگاه کردند. به هر حال دانشمندان غربی هم پیرامون تمدن ما دچار اختلاف گردیدند و برخی از آنها در ارتباط به تمدن ما داوریهای غیر عادلانه کرده و تمام خوبی های تمدن ما را نادیده گرفته اند و امروز هم آنهایی که خود را حاکمان بی چون و چرای جهان مي دانند، تا توان دارند برای نابود کردن ما و فرهنگ ما و ناچیز جلوه دادن تمدن ما از هیچ وسیله ای فروگذار نمی کنند؛ تا روحیۀمسلمانان را ضعیف ساخته و آنها را تابع خویش سازند. اساسًا روند حرکت استکباری در طول تاریخ طوری بوده است که حقوق مستضعفین از طرف مستکبرین همواره پامال می گردیده است، تنها زمانیکه حاکمیت در دست مسلمانها بوده است با همۀ مردم چه شرقی یا غربی قوی یا ضعیف با انصاف و عدالت رفتار شده و جایگاه هر صاحب فضل وکرمی شناخته شده است.آیا کسی در تاریخ مانند تمدن اسلامی، تمدنی را سراغ دارد که در راه عدالت و انصاف گام برداشته و دارای اهداف نیکو و روح عالی بسان اسلام باشد؟متأسفانه که ما تا هنوز از عصبیت و ظلم دیگران بالای تمدن خویشآگاهی نداشتیم و بسیاری از دشمنان ما یا تعصب دینی داشتندکه این تعصب مانع شده بود تا حقیقت را ببینند و یا تعصبات نژادپرستانه داشته اند که هرگونه فضیلت را از دیگران نپذیرفته و به آن اعتراف نمی کنند. سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چه چیز باعث شده است که برخی از ماها نگاه کم وزن و تحقیر آمیزی به تمدن خویش می کنیم در حالیکه چندین قرن دنیا در برابر آن کرنش می کرد؟شاید دلیل کسانی که نگاه کم وزنی به تمدن اسلامی می کنند این باشد که اگر مقایسه ای میان تمدن خویش و اکتشافات علمی و فنی تمدن نوین در عرصه های مختلف زندگی کنیم، تمدن اسلامی در برابر تمدن نوین چیز قابل ملاحظه ای نداشته باشد.در حالیکه اینگونه مقایسه ها هرگز به ما اجازه نمی دهد که تمدن اسلامی را کم وزن و سبک جلوه دهیم برای اینکه:اولاً: هر تمدنی اساساً دارای دو عنصر مادی و معنوی می باشد که در ارتباط به عنصر مادی باید گفت که هر تمدنی که پسانتر بیاید سنت خداوند بر این است که نسبت به تمدن قبلی از نگاه مادی موفق تر می باشد و کار بیهوده ای خواهد بود که اگر از تمدنهای گذشته دستاوردهای تمدن نوین را مطالبه کنیم اگر اینگونه مطالبات مجاز باشد باید تمام تمدنهایی را که قبل از تمدن اسلامی بوده اند تحقیرکنیم و به آنها ارزشی قائل نشویم؛برای اینکه آنها نسبت به تمدن ما در زمینۀ دستاوردهای مادی عقب مانده تر بوده اند. پس باید گفت که عنصر مادی در تمدنها هرگز اساس برتری نبوده و نخواهد بود. تنها چیزی که باعث ماندگاری تمدنها می گردد جنبۀمعنوی و اخلاقی آن می باشد و همین جنبه ها است که بشریت را به راه سعادت رهنمون کرده و از دردها و رنجها می رهاند. و پیام و رسالت تمدنهای بشری هم كه در درازنای تاریخ آوردن سعادت و خوشبختی برای انسانها بوده، تمدن اسلامی در اين زمینه از تمام تمدنها پیش قدمتر بوده و به مرتبۀ دست یافته که هیچ تمدنی در هیچ برهۀ از تاریخ با آن نائل نگردیده بود.دیگر اینکه تمدنها با معیارهای مادی و رفاه مادی سنجیده نمی شوند بل به آثاری سنجیده می شوند که در تاریخ بشریت به یادگار مانده اند. همچنانکه در جنگ های استراتیژیک عدد افراد و وسعت جغرافیایی مطرح نیست آنچه که مطرح است دستاورد آن جنگ و تأثیر آن در تاریخ بشریت می باشد. جنگ های فیصله کن در تاریخ در مقایسه با جنگ جهانی دوم از نگاه عدد افراد و وسایل جنگی بسيار ناچیز جلوه نموده و تمام جنگ های قدیم در برابر آن ناچیز جلوه می کنند، لکن با وجود آن، در قدیم جنگ هایی صورت گرفته که ارزش های قابل ملاحظه ای در تاریخ داشته اند؛ برای اینکه آثار بسيار مهمی از خود به جا گذاشته اند. به طور مثال جنگ «کانی» که در آن رهبری جنگ به دست فرمانده مشهور قرطاجی به نام «هینیپال» بود. درین جنگ هینیپال رومی ها را شکست فاحشی داده و از جمله نبردهایی بوده است که در تاريخ ثبت شده و تاکنون اصول آن در اکادمی های نظامی اروپا تدریس می گردد. جنگ های خالد بن ولید و فتح عراق و شام تاکنون از موضوعاتی است که مورد بحث و بررسی نظامی های غربی قرار گرفته و به آن به نظر اعجاب و تحسین می نگرند. و بدون شک که این جنگ ها از صفحات طلائی تاریخ فتوحات نظامی تمدن اسلامی به حساب می آیند.گرچه این نبردها و امثال آن مانند: جنگ های قادسیه وحطین از نگاه افراد و سلاح و تجهیزات با جنگ های فعلی قابل مقایسه نیستند اما بخاطر اینکه آثار مهمی در پی داشته اند، از جملۀ جنگ های استراتیژیک و فیصله کن به حساب می آیند.خوانندگان گرامی! با ذکر ویژگیهای تمدن اسلامی به دنبال هدفی که می گشتم رسیدم. و غرضم از بیان این موضوعات این بود تا نظرها را پیرامون تمدن اسلامی جلب کنم گرچه حق موضوع را چنان که باید به آن پرداخته شود اداء نکرده ام اما با ذکر نمونه هایی از زیبایی های تمدن اسلامی که ذیلاً بیان می دارم می خواهم دلیلی اقامه کنم به اینکه تمدن اسلامی تمدن جاویدان است و آن را خداوند متعال اين چنین توصیف کرده است(خیر امه اخرجت للناس) بهترین امتی اندکه برای هدایت مردم برانگیخته شده اند.
بحث در مورد'برخی از ویژگی های تمدن اسلامى'
نظریات خود را بنوسید
نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید