فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
پس روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن !بیعت یا انتخابات
بیعت یا انتخابات
نويسنده: استاد محمد محق
این روزها گروه طالبان از مردم افغانستان و گروههای سیاسی خواهان بیعت میشوند.
بیعت همان واژهی عربی بیع، به معنای فروختن، است، که “ة وحدت” به آخر آن افزوده شده است و دلالت بر یک بار یا یک نوع فروختن و معامله میکند. این واژه در میان عربهای پیش از اسلام، که اصطلاحا عربهای جاهلی خوانده میشوند، رایج بود و برای توافقهای گروهی به کار میرفت. علت این نامگذاری این بود که بر پایه عرف عربی، وقتی که معاملهای میان دو یا چند نفر صورت میگرفت، آنان به نشانه نهایی شدن کار، دستهای خود را بر روی هم مینهادند، سپس در اموری غیر از معامله مانند جنگ یا صلح نیز هنگام توافق طرفها، دستهای خود را بر روی هم مینهادند تا نشان نهایی شدن آن باشد.
اینکه در عربی واژهای دیگر برای توافقهای سیاسی و اجتماعی نداشتند و از واژه خریدن استفاده میکردند از این رو بود که آنان تجربه تشکیل امپراطوریهای بزرگ و دیوانسالاری برخاسته از آن را نداشتند، زندگی شان بدوی و از نوع صحرانشینی بود، و از این رو واژگان خاصی برای امور سیاسی و اجتماعی پیشرفتهتر در اختیار نداشتند.
ظهور اسلام در بستر عربی سبب جذب واژگان و اصطلاحات رایج در فرهنگ عرب از سوی متون اسلامی گردید، و از جمله بیعت نیز وارد این دستگاه واژگانی شد، و مشتقات آن در شماری از آیات و احادیث به کار گرفته شد.
احکام و گزارههایی که در متون اسلامی آمده است از نظر دانشمندان به دو دسته تقسیم میشود یکی احکام انشایی و دیگری احکام امضایی. احکام انشایی به اموری گفته میشود که قبل از اسلام وجود نداشته و به دست اسلام پدید آمده باشد. به این دسته از احکام گاهی احکام تاسیسی هم گفته شده است، یعنی اساس آن را اسلام نهاده است. دسته دوم که احکام امضایی است به اموری گفته میشود که قبل از اسلام وجود داشته و از سوی اسلام هم مورد قبول قرار گرفته است. امضا در این کانتکست به معنای گذراندن چیزی به سبک ماضی یعنی روال گذشته است. بخش عظیمی از احکام اسلامی احکام امضایی هستند، که در فرهنگ عرب یا فرهنگ یهودی-مسیحی و یا در تمدن هلینیستی وجود داشته، پارهای از آنها به همان شکل پذیرفته شده و پارهای دیگر با اندکی تعدیل به دستگاه دینی اسلام افزوده شده است. ردّ پای بسیاری از احکام مربوط به ازدواج و طلاق، قصاص، دیت، و امور جنایی را در قانون حمورابی (امپراطور بابلی متوفای ۱۷۵۰ پیش از میلاد) میتوان دید. احکام عبادی مانند حج، روزه و غیره نیز در فرهنگهای دینی یهودی-مسیحی، البته با تفاوتهایی در شکل و فرم، وجود داشته است.
بیعت نیز از احکام امضایی برگرفته از فرهنگ عربی قبل از اسلام و متناسب با سطح رشد سیاسی جامعهای بدوی بود. در آنجا فردیت انسانها و هویت مستقل شان هنوز زاده نشده بود و هویت گلهای مبنای زندگی اجتماعی شان را تشکیل میداد. از این رو، در توافقهای اجتماعی نیز نقش افراد به نقش چند فرد محدود که مویسفیدان و متنفذان قبیله بود فرو کاسته میشد و کسی از اکثریت مردم نظری نمیخواست. بیعت عبارت از این بود که سران قبیله دستهای خود را به نشانه توافق بر روی هم قرار میدادند و به اصطلاح بیعت میکردند. این فرم از توافق سیاسی، در جامعهای قبیلهای تا حدی کارآیی داشت، زیرا عرفی جا افتاده و متناسب سطح زندگی بدوی شان بود. اما از روزگار پسین خلفای راشدین که دامنهی فتوحات گسترده شد و امپراطوری به وجود آمد ناکارآیی این شیوه نمایان شد و سبب بروز تنشهایی جدی در میان جامعهی اسلامی گردید و در نتیجهی آن خلیفهی سوم و چهارم به دست خود مسلمانان به قتل رسیدند و جنگهای خونین جمل، صفین و نهروان به قتل دهها هزار مسلمان از صحابه و تابعین انجامید. ریشهی این بحران که در آن زمان برایش فتنه میگفتند و بعدا به نام الفتنة الکبری یا آشوب بزرگ مشهور شد، نبودِ مکانیسمی قابل قبول در زمینهی انتقال مسالمتآمیز قدرت بود که همچون سرطانی در بدنهی تاریخ سیاسی مسلمانان باقی ماند. البته نزاع بر سر قدرت اختصاص به مسلمانان ندارد و تاریخ بشر پیوسته شاهد این کشمکش بوده است، اما در بسیاری از فرهنگهای دیگر سیاست با دین آمیخته نبوده و از این رو چارهجویی برای آن آسانتر بوده است. در غرب از روزگاری که تفکیک دو قلمرو دینی و سیاسی به رسمیت شناخته شد عبور از این تنگنا میسر گردید و راه انتقال مسالمتآمیز قدرت نیز گشوده شد و دموکراسی محصول این تحول تاریخی است.
در افغانستان، بازگشت به مدل بیعت به جای انتخابات، در واقع بازگشت به دوران بدویت و مدل حکومتداری پیشامدرن است که فردیت مستقل شهروندان را انکار کرده و شمار محدودی از افراد متنفذ و زورمند را به مثابه وصی و قیّم ایشان به رسمیت میشناسد. این مدل در طول تاریخ سبب نزاع بر سر قدرت بوده و برای معضله جانشینی در قدرت راه حلی ندارد و از این رو به استمرار خشونت و خونریزی خواهد انجامید. راه حل این مشکل بازگشت به مدل انتخابات است، و چارهجویی برای کاستیهای نظام انتخاباتی با استفاده از تجربهی کشورهای پیشرفته و به کارگیری تکنولوژی جدید، امکانپذیر است و با این کار میتوان انتخاباتی شفاف و بدون تقلب برگزار کرد.
انتخابات به ذات خود ندارد عیبی
هر عیبی که هست در تقلب کنندگان است
بحث در مورد'بیعت یا انتخابات'
نظریات خود را بنوسید
نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید