فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
پس روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن !انحراف علمای دیوبندی از روش و اصول عقیدتی مذهب حنفی
انحراف علمای دیوبندی از روش و اصول عقیدتی مذهب حنفی
نويسنده: دوكتور عمرجويا
چند روزی قبل اشاره داشتم که تعدادی از (یا اکثریت) علمای حنفی شبه قارۀ جنوب آسیا (هندوستان، بنگله دیش و پاکستان) از روش و اصول عقیدتی مذهب حنفی (از آرای مجتهدین عراق، ماوراءالنهر و خراسان) دور گشته اند. یکی از دوستها پیامی فرستاد و خواستار وضاحت و دلیل گردید. در جواب ایشان چند نکتهای را اینجا یادآوری میکنم:
دارالعلوم دیوبندی در هندوستان توسط محمد قاسم نانوتوی و رشید احمد گنگوهی در سال 1866 میلادی تأسیس گردید. از آن به زمان به بعد، مدرسههایی در دیگر شهرهای مسلمان نشین هندوستان و در سراسر پاکستان (و در چند دهۀ اخیر در افغانستان) تأسیس گردیدند که از دارالعلوم دیوبندی پیروی میکردند. امروز هم تعداد زیادی از علمای دینی ما در مدرسههای دیوبندی تحصیل میکنند.
**************************
(1) محمد قاسم نانوتوی به این عقیده بود که پبامیر گرامی، محمد (صل)، تنها بالذات آخرینِ پیامبران بود و از لحاظ زمانی آخرین پیامبران نبود، یعنی پس از وی ممکن است که پیامبران دیگر بیایند، ولی با آن هم او «خاتم النبیین» باقی میماند چون این خاتم بودن پیامبران بالذات در حق او ثابت است، نه از لحاظ تقدم و تأخر زمانی. در کتاب «تحذیر الناس» مینویسد:
«مردم عوام به این فکر اند که خاتم بودن رسول الله (صلعم) بدین معنی است که او در زمان پس از همه انبیاء بوده و آخرین پیامبران است، اما اهل فهم میدانند که تقدم یا تأخر زمانی ذاتاً هیچ فضیلت ندارد.... بلکه بالفرض اگر بعد از زمان رسول الله نبی دیگری بیاید، باز هم در خاتمیت محمدی هیچ فرقی نمیآید.»
درحالیکه در کتب عقائد مذهب حنفی، چنین سخنی را که نانوتوی گفته مردود است. در کتابهای اساسی عقیدۀ اهل سنت آمده است که: «باور داریم که محمد خاتم پیامبران است.... هرگونه دعوای پیامبر بعد از او گمراهی است و فریب» (عقیدة الطحاویه). «نخستین پیامبران آدم علیه السلام و واپسین آنها محمد صلی الله علیه وسلم است» (عقائد نسفی).
باز هم من بر این نظریۀ نانوتوی لزوماً اعتراضی نمیداشتم اگر علمای دیوبندی بر مرزا علام احمد قادیان (از هند) و شیخ بهاءالله (از ایران) که هردو در قرن 19 دعوای پیامبری کردند حکم کفر و الحاد را صادر نمیکردند.
نانوتوی همچنان به این عقیده بود که از امتِ پیامبر بعضیها میتوانند که در عمل از او برتری و پیشی داشته باشند، او مینویسد:
«امتیاز و برتری انبیاء بر امت شان تنها در علم است. ولی در عمل (عبادت و تقوا)، بسا اوقات، ظاهراً [کسانی از] امت با نبی برابر میگردند، بلکه از او برتری نیز مییابند» (تحذیر الناس).
درحالیکه عقیدۀ اصلی مذهب حنفی اینست که هیچ کسی از امت به درجۀ انبیاء رسیده نمیتوانند (عقائد نسفی).
********************************
(2) رشید احمد گنگوهی نسبتِ دروغگویی را به ذات خداوند ممکن میداند. در «فتاوای رشیدیه» به زبان اردو مینویسد:
«مراد از امکان دروغ گفتن دخول آن در قدرت باری تعالی است، یعنی الله تعالی قادر است که خلافِ آنچه وعده داده است عمل کند» (صفحه 237).
رشید احمد به این دلیل این سخن را میزند که به عقیدۀ او زمانیکه خداوند میگوید که او بر هر چیز قادر است، پس بر دروغگویی نیز قادر است. علمای بعدی دیوبندی نیز همیشه ازین سخن رشید احمد دفاع کرده اند و آن را توجیه نموده اند. درحالیکه در مذهب حنفی (ماتریدی) نسبت دادن دروغ و سائر افعال زشت و خبیثه به ذات الهی محال است، پس پرسیدن سوالی که «آیا خداوند بر دورغ گفتن توانایی دارد یا خیر» از همان نخست خطا و اشتباه میباشد. امام نورالدین صابونی بخاری – از متکلمین مشهور حنفی ماتریدی در قرن پنجم هجری - در «الکفایه فی اصول الدین» مینویسد: «آنچه هستیِ آن نامتصور باشد، نفیِ توانایی او [تعالی] بر آن موجب اثبات عجز نمیگردد، بلکه او را با توانایی بر چیزی که مستحیل است وصف نمیکنیم.»
(3) رشید احمد گنگوهی همچنان ابن عبدالوهاب را مجدد میخواند، و از آن زمان به اینطرف مدرسۀ دیوبندی با شیوخ وهابی عربستان سعودی رابطۀ نزدیکی داشته اند.
***********************************************
جهت وضاحت، همه علمای حنفی هندوستان و پاکستان دیوبندی نیستند. آنانیکه در نقد علمای دیوبندی برخاستند (مانند احمد رضا خان)، بعضاً به نام «بریلوی» یاد میگردند، و بعضی دیگر از علما مستقلانه پیش رفتند مانند علامه عبدالحی لکهنوی، ابوالوفاء افغانی، ابوالحسن ندوی، و دیگران. اما اکثریت علمای هندی و پاکستانی معاصر (بشمول محمد تقی عثمانی) دیوبندی میباشند.
بحث در مورد'انحراف علمای دیوبندی از روش و اصول عقیدتی مذهب حنفی'
نظریات خود را بنوسید
نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید