فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
پس روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن !کالبد بی روح یا تن بی جانِ نسف (قرشی)، بخارا و سمرقندی که من دیدم
کالبد بی روح یا تن بی جانِ نسف (قرشی)، بخارا و سمرقندی که من دیدم
داکتر لطف الرحمن رحیمی
استاد دانشگاه آمریکایی افغانستان و پژوهشگر در انستیتوت البیرونی
شهرهای سمرقند، بخارا و نسف از جایگاه خاصی در میان مسلمانان برخوردار اند. این جایگاه در میان مسلمانانِ فارسی زبان خاصتر می شود. متفکرین زیادی در دل این سرزمین پرورش یافته اند و یاهم در دل آن خوابیده اند.
در این روزها سفری داشتم به این سه شهر. برایم احساسی دوگانه ای دست داده بود، احساس آشنایی دیرینه و در عین حال احساس غربت. فکر می کردم پارۀ گم شده ای از تن خویش را یافته ام که دیگر مرا با آن و او را با من سر آشنایی کم شده است. در لمسیدن خاک کوهش، سنگ دریایش و خنک نسیمی صبح گاهی اش، بوی دلبر دیرینه آشنایی می آمد که گویی سالها در انتظار رسیدن به هم بودیم.
درعین حال، احساس کردم این سرزمین ها اشباح بی روحی اند که در آن از تفکر مواج که سبب شور و شعف در عالم شده بود، خبری نیست. و آهسته آهسته مبدل شده اند به تن بی روحی که دیدن آن سبب یاس و حزن می شد. شاید روح مأیوس این سرزمین در بالا و یا هم در پایین مانند من از دیدن تن بیجان او خسته و پژمرده و حیران حال بود.
در این مقاله، مطالب ذیل را به بحث خواهم گرفت: نخست تفکرعرفانی بخارایی نه تنها درانکشاف و سیر تفکر عرفانی تاثیر بسزایی داشته بلکه در سیاست گذاری و زندگی روزمزه نیز ازاهمیت خاصی برخوردارهست. مکتب نقشبندی در این شهر بمیان آمده و ارکان اصلی آن توسط بزرگان این شهر ریخته شده است. بین سده های هجده و نزده در هند مغولی و در ترکیه عثمانی و امروزی این تفکر نقش قابل ملاحظه ای در عرصه سیاست نیز داشته است.
دو، این سرزمین مهد پرورش بزرگترین علمای فارسی زبان-عجم بوده که در تدوین تفکر دینی، زدودن خشونت و تفکرتحجرگرا نقش مرکزی را داشته اند. از آن جمله می توان از اسمعیل بخاری، ابو منصور ماتریدی، حکیم ابوالقاسم سمرقندی، ابوالحسن بَزدَوی، ابومعین نسفی، و ابوحفص عمر نسفی نامبرد.
در این مقاله استدلال خواهم نمود که برای رهایی از افراطیت و تفکر خشک و خنَک روایت نگرِحاکم نیاز به احیای تفکر دینی بخارایی و سمرقندی و نسفی است. برای دست یافتن به تفکرسالم دینی و بازگشت به اصل نیازمند از بین بردن انفصال جسمی و جانی، فزیکی و میتافزیکی هستیم که در بین شهرهای کهن خراسان زمین حاکم است.
حدود صد سال قبل (1920) پرچم امارتی به زمین افتاد که شامل سه کشور کنونی تاجکستان، ازبکستان و ترکمنستان می شد. بخارا، نسف و سمرقند از گذشته های دور دل و جان این منطقه بودند.
عرفای بزرگی در این سرزمین گام گذاشته اند. از قطار مکاتب عرفانی می توان از فرقه ای خواجگان و نقشبندی یاد کرد که در احیای تفکر عرفانی نقش مهمی داشتند و از اساسی ترین اصول آن رد تفکر ترک دنیا هست. از هفت پیر بخارا که همه مربوط به این طریقه اند، از بنیان گذاران مانند خواجه عبدالخالق غجدوانی (1103-1179) و محمد بهاءالدین نقشبند بخاری (1318-1389) نام می توان برد. آرامگاه این دو بزرگ نیز در شهر بخارا است.
نقشبندی یکی از بزرگترین مکاتب عرفانی اسلامی است که سیطره ای آن در ماورالنهر تولد و گستره ای تاثیر آن تا نیمه قاره ای هند-مغولی و ترکیه-عثمانی می رسد. «خلوت در انجمن، به ظاهر با خلق و به باطن با حق، سبحانه و تعالی» از اساسی ترین تعلیم این مکتب می باشد. مکاتب مختلف تصوف معمولا محکوم به دو نقد اند: نخست، کم توجهی به امر شریعت و دوم رویکرد فکری که انسان در آن منتهی به ترک دنیا می شود.
تاکید جدی دراین تفکر به فراگرفتن هنر و مسلک مستقل شده که از یک سو سبب امرار معاش می شود و از سوی دیگر وابستگی مالی بین مرید و مرشد و بین مرشد و مردم را از بین می برد. به اصطلاح امروز این را می توان عین روشنفکر دینی یا سیکولارزم دینی خواند. وابسته نبودن متولیان دینی از نقطه نظر معاش به مردم و مرید که درامر رهنمای دینی و اخلاقی وظیفه دارند، کمک می کند تا حقایق را آنچنان که هست بیان نمایند. از همین روست که در این تفکر اسرار رفته تا از ترک دنیا دوری باید جست، در عوض هر فرد مکلف است تا حرفه ای یاد بگیرد و یا هم وارد میدان سیاست شود و از آن طرق امرار حیات کند و یا هم زمینه بهترزندگی کردن برای دیگران را از طریق اصلاح جامعه فراهم کند. آنچنان که معلوم است خود بهاوالدین حکاکی (نقشبندی) بلد بود و امیر کلال (1277-1370) یکی دگیر از بزرگان به حرفه ای کوزه گری مشغول بود.
تاکید دیگر نقشبندی همیشه ان بوده که بزرگان و پیروان این فرقه احکام فقهی-حنفی را بیاموزند و از خرافات دوری بجویند. در این جهت تلاش برای این شده که اموزه های عرفان اسلامی با مفاهیم فقهی و در کل شرع همخوان باشند.
در اصول تفکر نقشبندی توجه بیشتر به اصلاح امور شرعی و کم نمودن فاصله بین آموزه های شرعی و تصوف شده است که در این تقابل تفکر خشک فقهی عمق بیشتر پیدا می کند و از ظاهرنگری یا روایت نگری کماکان رهای می یابد.
به نظر شیخ احمد سرهندی مشهور به مجدد الف ثانی (1564-1624) یکی دیگر از علمای نقشبندی طریقت از شریعت جدا نیست و شریعت چند ظرفیتی است. به عقیده او طریقه ها درآمدی اند برای فهمیدن مفاهیم عمیق دینی و درست انجام دادن احکام شرعی مانند نماز خواندن، روزه گرفتن و احترام به حدود. بطور نمونه، ادعا های عجیب و غریب در مورد اندیشه توحید وجودی ابن عربی توسط مریدان و شاگردان او، شیخ احمد سرهندی را وا داشت تا به نقد وجود شناسی مکتب ابن عربی و درکل به نقد مفهوم وحدة الوجود درعرفان اسلامی بپردازد. در عوض او نظریه توحید شهودی را مطرح کرد که به تشریح رابطه خالق و مخلوق می پردازد. این نظریه اختلاف نظر کلامی و فقهی و عرفانی را تا جایی حل می نماید.
این دو ویژه گی سبب شد تا تصوف وعرفان وارد زنده گی عامه مردم شود و از خاص بودن بیرون آید. سبب تولید تفکر سالم و انسان های توانا و خلاق شد که با خود، با دیگران و با دنیا در صلح می زیستند. از همین روست که فرقه های مختلفی نقشبندی در ادوار مختلف تاریخ نقش بسزای بازی کرده اند. از جمله می شود از نقش سرهندی در دوران حکومت مغول ها در هند و فرقه نقشبندی-خالدی و حرکت فتح الله گلن در امپراطوری عثمانی ها و سیاست ترکیه مدرن یاد کرد.
به همین منوال در گذشته محدثین همچون حافظ ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری (810-870) که کتاب او بعد از قرآن در بین مسلمانان مهمترین اثر دینی خوانده شده و ابو عیسی محمد ترمذی (824-892) مولف سنن ترمذی نیز از این مرزو بوم بودند. آرامگاه بخاری اکنون در ده بید یا دگبید سمرقند می باشد. مکان با شکوه و آرام بخشی است، در یک گوشه آن مسجدی و در گوشه ای دیگر موزه ایست از آثار و هدایای سران کشورهای اسلامی به این آرامگاه و در محوطه این آرامگاه چناری قرار گرفته که گویند عمر آن بیشتر از 600 سال است.
امام بخاری در سن 16 سالگی همراه با مادرش به خانه کعبه رفت ولی تا 16 سال دیگر برنگشت. در این مدت او به گوشه و نواحی مختلف جهان اسلام سفر نمود و علم اندوخت. در نتیجه این سیر علمی و تحقیقات گسترده او کتاب صحیح البخاری را نوشت. اثر دیگر او ادب الفرد نام دارد که در آن تنها احادیث مربوط به اخلاق و ادب گنجانیده شده است. سه اثر مهم دیگر که می شود ازآن منحیث ضمیمه صحیح بخاری نام برد (اسناد یا سلسه) کتبی بیوگرافی (علم الرجال) گونه اند که در مورد شخصیت، اخلاق و شجره راویان احادیث جمع آوری شده نگاشته شده اند. بزرگترین آن به التاریخ الکبیر معروف است. مولف صحیح مسلم که بعد از بخاری شهرت کافی دارد نیز از شاگردان او از نیشاپور می باشد.
نتیجه زحمات و تحقیقات خستگی نا پذیر برزگان بخارایی بود که احادیث زیادی بعنوان دومین مرجع مقدس بین مسلمانان دست ناخورده به نسل های بعدی انتقال پیدا کرده است. روش تحقیق که در جمع آوری احادیث توسط امام بخاری بکار گرفته شده کم نظیر است. او برای هر یک حدیث که بدست آورده نه تنها فهرست راوی و یا راویان آنرا ترتیب داده بلکه بیوگرافی مختصرازاخلاق و شخصیت هر یک نیز ترتیب داده است. در روش های تحقیق مدرن و معاصر به گونه ای مثال در مباحث هرمنوتیک از عناصر مهم در فهم یک متن دانستن پیش فرض ها، دانستن شرایط کلی برهۀ تاریخی و تصویر مکمل از عقاید و پیش فرض های شخص مورد نظر. گویی امام بخاری برای فهم بهتر روایت های نقل قول شده در علم حدیث، سالها قبل بگونه مشرحتر شرایط مورد بحث این روش را در نظر گرفته است.
متفکرین این سرزمین در عرصه های مختلف تفکر دینی نقش بسزای داشتند. نمونه بزرگ دیگر آن مفسر، متکلم و محدث بزرگی حنفی ابوحفص نجمالدين عمر بن محمد نسفى (1067-1142) مولف تفسیر نسفی است. او در شهر نسف که اکنون قرشی خوانده می شود زنده گی می کرد. تفسیر نسفی کهن ترین تفسیر قرآن بزبان فارسی موزون و سومین کهن ترین تفسیر کامل قران می باشد. او بیشراز 100 کتاب تالیف نموده که همه ای آن از اهمیت خاصی برخوردار اند. مثلا «التیسیر فی التفسیر» او دراین اواخر(2019) در 19 جلد توسط مرکز تحقیقاتی داراللباب در ترکیه بچاپ رسید. از آثار مشهور دیگر او می توان از «عقاید النسفی» و «القند فی ذکر علماء سمرقند» نام برد. این تالیفات بنیاد تفکر حنفی را تشکیل میدهند که با تفکر افراطی سر آشتی ندارد. نسفی فارسی زبان بود اما بیشترین اثرات او بزبان عربی نگاشته شده است. او در پخش و نشر تفکر اعتدال، همدیگر پذیری گام های بلندی را برداشته است.
همزمان با انزوال حاکمیت امارات بخارا این تفکر نیز در صد سال اخیر به انزوا کشانیده شده و تفکر روایت نگرِ سلفیت و وهابیت جاگزین شده. در این بحث رابطۀ قدرت و تاثیرات آن بر تشکیل تفکر دینی سلفیت و وهابیت بحث محوری را تشکیل می دهد.
به گونه مثال اخیر، علمای این سرزمین نقش بی مانند در گفتمان و شکل گیری مباحث کلامی بین فرقه های معتزلی و ماتریدی داشته اند. متکلمین چون امام أبو منصور ماتریدی السمرقندی الحنفی (853-944) در سمرقند زیسته و مرقد او نیز اکنون در سمرقند می باشد. او نقش مرکزی در تدوین مکتب کلامی حنفی (ماتریدی) داشت. خردگرایی و عقل گرایی دو اصل اساسی تفکر این فرقۀ کلامی-حنفی را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر تفکر درایت نگر و معنی نگر اساس گفتان دینی را در این مکتب کلامی تشکیل می دهد. این تفکر رشته ای ناگسستنی با عرفان اسلامی نیز دارد و تلاش نهای شده تا فاصله بین عرفا و متکلمین از بین برود.
زمانی در این شهرها قدم می زدم با معابد، مدارس و زیارتگاه ها زیادی روبرو شدم. اما درچندین سده اخیر این سرزمین به مخروبه ای فکری مبدل شده و در حیرتِ هویتی بسر می برد. پیامد های ناگوار و جنجال های هویتی و منطقوی از یکسو و آفت مغل در گذشته و روس ها در قرون اخیر سبب جدایی این سرزمین از بدنۀ شهرهای دیگر اسلامی و خراسان زمین شده است. در برخورد با این سرزمین احساس کردم پاره ای ازهویت گم شده ام را بازیافتم. گفته اند آب اگر صد پاره گردد باز با هم آشناست.
رقابت نا سالم سیاسی بین زمام داران پسا اتحاد جماهیر شوروی سبب انزوال بیشتر حاکمیتِ فکری این سرزمین شده و نقش مرکزی آن درجهت دادن تفکر دینی منتقل شده به شبه جزیرۀ عرب و مدرسۀ دیوبند که شدیدا از یک تفکر روایت نگر متأثر اند.
در دیدار از این شهرها به مدارس خالی و تبدیل شده به موزه های متروک مواجه شدم. دیوارهای خشتی این مدارس را مانند کالبد بی روح یافتم. دیگر دراین دیار فکر تولید نمی شود. دیگر از بخاری و نقشبندی خبری نیست. مردمانی دیدم با هویت های حیران و حسرت های بیکران. آشنایانی دیدم بیگانه با گذشته و سرگردان از جور فلک.
مدارس «طلا کاری» و «شاه زنده ای» یافتم همه مجلل و پرنقش و نگار، با میناتوری ها و حکاکی های منحصر بفرد این جغرافیا، اما خالی از مدرس و محصل و تفکر. قصرهایی یافتم نیمه ویران و فرو رفته در حیرت، گویی هرازگاهی دیوارها می پرسند: کجا شد آن برگزیدگان که بود «جانشان در بحر قدرت تا به حلق». و کجا شد آنان که «بر ملایک خفیه خنبک می زدند».
از اهمیت این دو شهر است که بزرگانی چون مولوی آن را «قند» نامیده و حافظ برای بدست آوردن دل یار خویش هردو شهر را به «خالی» بخشیده است.
بحث در مورد'کالبد بی روح یا تن بی جانِ نسف (قرشی)، بخارا و سمرقندی که من دیدم'
نظریات خود را بنوسید
نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید