فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
نو خپل مخ د رب پاک دين ته واړوئ!چرا ابوحنیفه؟
چرا ابوحنیفه؟
نويسنده: عبدالاحد (هادف)
یکی از مُغالطههای سلفیان و شِبهسلفیان که در این اواخر رواج یافته است، این است که گرامیداشت از امام ابوحنیفه توسط روشنفکران دینی را معلول انگیزههای نژادپرستانه عنوان میکنند که گویا چون او یک فارسینژاد بوده، لذا از وی تقدیس و تقدیر میشود! به نظر من این یک مُغالطه پوچ است و هیچ موردی ندارد. ما وقتی غزالی را نقد میکنیم و یا از مصباح یزدی و مُلاهای تندرو و تکفیری امروز که چهبسا خود فارسینژاد و یا فارسیزبان اند، ابراز انزجار میکنیم، فقط به خاطر نوع فکر شان است و اگر مسأله نژاد در میان میبود، قدَم همه باید روی چشمان ما میبود که نیست. حقیقت این است که ابوحنیفه را گذشتِ زمان و پیهمآمدن حوادث و تجارب در عرصه دین و معرفت دینی به معرفی گرفته و او را قابل تقدیر و تقلید نشان داده است. او زمانی به عنوان پیشوای «اهلِ رأی» تقبیح میشد و حتی ما در یک مرحله از اینکه نام او با رأی و عقل گره خورده است، خیلی ناراحت میشدیم و رأیگرایی او را عیب و نقص میشمردیم، اما بعدها متوجه شدیم که راز برتری او همین گرایش بوده است و او همان امام عقلگرای دوراندیش است که زمان و پارادایم کنونی به اهمیت فکر و راه او گواهی میدهد.
من در مصر متوجه شدم که بهرغم آنکه مذهب رسمی و قدیمی مردم مصر شافعی است، اما بخش اعظم مُعاملات بهشمول نکاح زوجَین را مطابق مذهب حنفی انجام میدهند و مذهب شافعی را عمدتاً به بخش عبادات خلاصه کرده اند. آنها در توجیه این کار شان میگویند که مذهب حنفی در بخش مُعاملات خیلی مُترقی و زمانپسند و انعطافپذیر و مُتجدد است و با مقتضیات عصر میتواند سازگاری داشته باشد و بیشتر با ارزشهای حقوق بشری و مدنی سنخیت دارد. از اینرو مصریهای عرب، مُختارانه و آگاهانه به این سُنت رو آورده اند که ابتکار جالب توازن مذهبی از طریق سپردن مُعاملات به مذهب حنفی و حفظ عبادات در فاز شافعی را داشته باشند.
په اړه خبری کول'چرا ابوحنیفه؟'
خپل فکرونه ولیکئ
د دې مقالې په اړه خپل نظرونه موږ سره شریک کړئ